۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

حمزه غالبی آزاد شد

به گزارش پایگاه خبری پارلمان‌نیوز، حمزه غالبی ساعتی پیش آزاد شد. وی که از اعضای جبهه مشارکت و از فعالان سیاسی جوان نزدیک به میرحسین موسوی به شمار می‌رفت و نقشی اصلی را در ستاد انتخاباتی نخست‌وزیر مورد تائید و حمایت امام راحل ایفا می‌کرد، نزدیک به هفتاد روز پیش بازداشت شد و در طی این مدت بنابر اخبار رسیده همچون شهاب طباطبایی و محمدرضا جلایی‌پور برای اعتراف تحت فشار شدیدی بود.

غالبی از چهره‌های اصلاح‌طلب مذهبی و معتدل بازداشت‌شده‌ای بود که به دادگاه اخیر نیز آورده شد اما در کیفرخواست عمومی مطرح شده، اتهامی علیه او مطرح نشده بود.

نظرات خود را با ما در میان بگذارید

سری جدید اعترافات

من اعتراف می‌کنم به قتل، حمل اسلحه
به ارتباط اجنبی، به سازش و مسامحه
من اعتراف می‌کنم به ننگ سرسپردگی
به اغتشاش و مفسده، به شرب خمر و هرزگی
من اعتراف می‌کنم به انقلاب مخملی
به کودتای موسوی علیه بیت رهبری
من اعتراف می‌کنم که خاتمی منافق است
و شیخ هم طبیعتا خرابکار و فاسق است
و اعتراف می‌کنم به صاف بودن زمین
به روز بودن شب و یسار بودن یمین
من اعتراف می‌کنم که شب سفید بود و من
اگر سیاه دیدمش خطای دید بود و من
من اعتراف می‌کنم که اشتباه کرده‌ام
و عمر خویش بی‌جهت چنین تباه کرده‌ام
من اعتراف می‌کنم تعفن لباس من
زکار خویش بوده من خودم خراب کرده‌ام
فقط مرا تمیز کن، مجال یک وضو بده
من اعتراف می‌کنم هوای ‌آب کرده‌ام
من اعتراف می‌کنم نه بطری و نه کابل بود
نه سقف بود و پنکه و نه پیچش طناب بود
من اعتراف می‌کنم که قرص‌ها توهم است
و فرد خائنی چو من نه لایق ترحم است
من اعتراف می‌کنم فقط کمی امان بده
به دوستان گشنه‌ام فقط یه لقمه نان بده
من اعتراف می‌کنم تو رو خدا فقط بزن
چکار کرده مادرم ؟ چکار کرده پیرزن ؟
من اعتراف می‌کنم فقط نگو به دخترم
  در این یکی دوماه من چه آمدست بر سرم

۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

من اعتراف می کنم



 
من اعتراف می کنم اينجا جهنم است

اوباش را وسيله ء قدرت فراهم است

دزدان دهر قاضی شرعند و بی حفاظ

دين درپی شکنجهء ابنای آدم است

من اعترف می کنم اينجا به نام حق

باطل امام اعظم ، و قاتل ِمعظم است

 
من اعتراف می کنم اين ميهن من است

ايران که اينچنين به عزا و به ماتم است.ـ



 


من اعتراف می کنم اين شهر، سوخته ست

اينجا نظام شرّ به بشر کينه توخته ست

حق در لباس باطل و باطل به جلد حق

دين خدا و خلق خدا را فروخته ست

من اعتراف می کنم ، امروز چشم رحم

بسته ست بر خدا و بر ابليس دوخته ست




 

من اعتراف می کنم اينجا خدا يکی ست

رهبر يکی امام يکی مقتدا يکی ست

ايمان يکی ، صراط يکی ، دين حق يکی

گوينده نعم يکی و حکم لا يکی ست

سلطان يکی فقيه يکی محتسب يکی

داور يکی نشسته به امر قضا يکی ست

کيفر يکی گناه يکی متهم يکی

قانون و عدل و قاضی و حکم ِ جزا يکی ست

من اعتراف می کنم اينجا به نام دين

بيداد را به کام عداوت صدا يکی ست

پوتين يکی شکنجه يکی جان ستان يکی

فرمانگزار ظلم به زير عبا يکی ست

زين« وحدت وجود » بشر زير پای شر

منکوب و خوارگشته ، خدا را ، خدا يکی ست؟

من اعتراف می کنم ، اين درد کهنه را

ويروس واحدی ست که اورا دوا يکی ست!ـ

تا جهل ريشه دارد و دين ، دام قدرت است

ما را به خاک ميهن ما ماجرا يکی ست!ـ



۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

اندر احوالات زندانیان سیاسی

شنیدم در زمان خسرو پرویز

گرفتند آدمی را توی تبریز

به جرم نقض قانون اساسی

و بعض گفتمان های سیاسی

ولی آن مرد دور اندیش، از پیش

قراری را نهاده با زن خویش

که از زندان اگر آمد زمانی

به نام من پیامی یا نشانی

اگر خودکار آبی بود متنش

بدان باشد درست و بی غل و غش

اگر با رنگ قرمز بود خودکار

بدان باشد تمام از روی اجبار

تمامش از فشار بازجویی ست

سراپایش دروغ و یاوه گویی ست

گذشت و روزی آمد نامه از مرد

گرفت آن نامه را بانوی پر درد

گشود و دید با هالو مآبی

نوشته شوهرش با خط آبی:

عزیزم، عشق من ، حالت چطور است؟

بگو بی بنده احوالت چطور است؟

اگر از ما بپرسی، خوب بشنو

ملالی نیست غیر از دوری تو

من این جا راحتم، کیفور کیفور

بساط عیش و عشرت جور وا جور

در این جا سینما و باشگاه است

غذا، آجیل، میوه رو به راه است

کتک با چوب یا شلاق و باطوم

تماما شایعاتی هست موهوم

هر آن کس گوید این جا چوب دار است

بدان این هم دروغی شاخدار است

در این جا استرس جایی ندارد

درفش و داغ معنایی ندارد

کجا تفتیش های اعتقادی ست؟

کجا سلول های انفرادی ست؟

همه این جا رفیق و دوست هستیم

چو گردو داخل یک پوست هستیم

در این جا بازجو اصلن نداریم

شکنجه ، اعتراف، عمرن نداریم

به جای آن اتاق فکر داریم

روش های بدیع و بکر داریم

عزیزم، حال من خوب است این جا

گذشت عمر، مطلوب است این جا

کسی را هیچ کاری با کسی نیست

نشانی از غم و دلواپسی نیست

همه چیزش تمامن بیست این جا

فقط خود کار قرمز نیست این جا

۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه

انتشارمستندات کروبی مبنی بر آزار جنسی بازداشت شدگان کهریزک


سحام نیوز : مهدی کروبی در پاسخ به تمام کسانی که اظهار داشتند وی مستنداتی مبنی بر اظهارات خود درباره آزار جنسی زندانیان کهریزک ندارد متن اظهارات یکی از این بازداشت شدگان را در اختیار سایت سحام نیوز قرار داد و اعلام کرد که این مطلب تنها گوشه ای از مستنداتی است که منتشر می کند و چنانچه این ر وندادامه یابد مطالب دیگری را منتشر خواهد کرد .

متن کامل اظهارات این فرد به شرح زیر است :
حاج آقای کروبی پس از اظهارات من روزهای فراوانی را با من نشست و برخاست و تجربه زندگی در کنار ایشان بود که بعد از مدتی توانستم غرور له شده و شخصیت تکیده خود را بازیابم. ایشان ساعت های مدید با من سخن می گفت ومانند یک روانپزشک زمین و زمان را به هم می دوخت تا قانعم کند که من در این موضوع بی گناهم و داستان های دینی و تجربی فراوانی را برایم بازگوکرده و مثال های مختلفی را در این رابطه زدند و داستان مرا با آنان مقایسه کرد و من متوجه شدم بنا به سخنان ایشان اگر کسی که با دست و پای بسته و بدون اینکه از خود قدرتی داشته باشد مورد تجاوز قرار گیرد نه تنها گناهی نکرده بلکه مظلوم نیز واقع شده است.
روزها طول کشید تا که حالم کمی بهتر شد وتوانستم خودی بازیابم و با این موضوع کنار بیایم و فکر خودکشی را از سر بیرون کنم و خودم را دوباره احیا کنم پس از چندی بالخره روز چهارشنبه 2/5/88 به دستور آقای شاهرودی رئیس قوه قضائیه مرا نزد نماینده آقای دری (دادستان کل کشور )فرستادند به نام آقای محمدی که ایشان انسان بسیار محترمی بود و بعد از صحبت کردن با من و دیدن ,وضعیت تاسف بارم بسیار با ملاطفت با من صحبت کردند و یکسره با شرح های من اظهار تاسف می کردند و می گفتند وای بر ما و تمامی سوالاتشان در جهتی بود که به شناسایی محل زندانی من و اشخاص ضارب من مربوط می شد به جاهایی هم رسیدیم و ایشان چند جا را حدس زدند. در آخرهم برایم دعا کردند ومرا به توکل به خدا تشویق کردند و مرا در آغوش گرفتند و بوسیدند که من باز گریه ام گرفت و گفتند قوی باش مرد و فقط نکته ایی که ایشان را ناراحت کرد باخبر بودن دوتن از دوستان آقای کروبی از داستان من بود.
اما قضیه پنج شنبه 29/5/88 بسیار متفاوت بود ساعت حدود 2 بود که سه نفراز طرف منبع دیگری از قوه قضائیه به دفتر آقای کروبی آمدند و پس از آن برگه بازجویی جلویم گذاشتند- نمی دانم من متهم بودم یا شاکی- قاضی مقدمی و 2 نفر دیگر مشغول بازجویی از من شدند ابتدا از من پرسیدند شما از چه کسی شاکی هستی من گفتم من شاکی نیستم وفقط اتفاقی را که برایم افتاده برای آقای کروبی بازگو کردم اما باز می گفتند که از چه کسی شکایت داری و من ناگزیر گفتم شما به من بگویید از چه کسانی می توانم شکایت کنم تا من انتخاب کنم که دیگر قاضی فهمید منظورم چیست وحرفی نزد. به من گفتند که شرح ما وقع را بنویس من هم نوشتم بعد سوالاتشان شروع شد که اکثر آنها درمورد این بود که من از کجا آقای کروبی را می شناسم؟ از کجا به ایشان اعتماد کردم؟ چگونه ارتباط برقرار کردم؟چرا نفس نفس می زنم؟چه طور اعتماد کردم تا به آقای کروبی بگویم؟چرا حاضرشدم که آقای کروبی ازمن فیلم بگیرد؟چرا اصلا فیلم گرفتیم؟هدف آقای کروبی از آگاه کردن آقای گرامی مقدم و آقای داوری چه بود؟آقای گرامی مقدم و داوری کیستند؟چه ساعتی به حزب زنگ زدم؟با چه شماره ایی زنگ زدم؟به چه بهانه به حزب رفتم؟آنجا چه گفتم؟آنها چه گفتند؟وقتی زنگ زدم چه کسی گوشی را برداشت؟بعد به چه کسی وصل کرد؟به آن شخص چه گفتم؟با چه کسی رفتم؟در کدام تظاهرات ها شرکت کردم؟ و هزار چرای دیگر بی ربط به قضیه ی تجاوز که بعد از حدود 3 ساعت که من به ایشان اعتراض کردم .
ایشان به من گفتند ما نمی دانیم توراست می گویی یا نه تو ادعای سنگینی می کنی . کل نظام مقدس را زیر سوال بردی ما از کجا بدانیم که تورا تطمیع نکرده اند؟و وقتی که من گفتم که شما مثل اینکه یادتان رفته است مسئله چیست به ظاهر خواستند سئوالاتی در این خصوص کنند سئوالاتی از این دست که دخول تا کجا بوده و آیا آن شخص ارضا شده است یا نه؟که این سوالات بیش از پیش باعث تخریب روح وروان من شد.
آن جور که من احساس می کنم دوستان آقای مرتضوی نظرشان این است که با تخریب شخصیت اینجانب موضوع را به سمتی سوق دهند که من از آقای کروبی پول گرفتم یا آقای کروبی تطمیعم کرده تااین ادعا را بکنم.
بعد هم از من خواستند که با ایشان به پزشکی قانونی بروم ومن علی رغم اینکه از ایشان خواستم باتوجه به مناسب نبودن حالم و داشتن سرگیجه بگذارند برای روز دیگر که ایشان مخالفت کردندو باهم راهی پزشکی قانونی شدیم.
بعد هم در راه پزشکی قانونی قاضی به من می گویند حدیث داریم از حضرت امام جعفر صادق که احمق و بدبخت کسی است که آخرتش را به دنیایش بفروشد بدبخت تر و مفلوک تر از او کسی است که آخرتش را به دنیای دیگران بفروشد.خودتان قضاوت کنید که منظور حاج آقای مقدمی از بیان این جمله چیست؟!
و بعد تلویحا به من می گوید که گول بازی های سیاسی را نخورم و بعد هم که گفتم تقلب شده گفت: " وقتی آقای کرباسچی به آقای موسوی رای داده ببین قضیه از چه قرار است من حتی مطمئنم که خود آقای کروبی هم به آقای موسوی رای داده" ودیگر پی این داستان را به توصیه بزرگان با سکوت ادامه دادم و وقتی گفتم چرا با بچه ها اینکار را کردید و چرا اینجور کردید مگرما چه کار کردیم؟ گفت وقتی رهبری فرمودند انتخابات درست بوده یعنی بوده که من گفتم نعوذ بالله که رهبری خدا نیستند و معصوم هم نیستند که بعد دیدم دارد به سفسطه می کشاند که باز سکوت پیشه کردم.
درمیان راه ایستادیم و دونفر دیگر آمدند تا شیفتشان را عوض کنند، من به قاضی مقدمی گفتم که اگر ممکن است دیگر اینها نفهمند و ایشان هم قول داد و گفت که نامه مهر و موم شده به دستم می دهد اما نه تنها نامه را به دست من نداد بلکه با آن مامور پچ پچ کرد و زمانی که من به پزشک قانونی رسیدم .
مامور نامه را باز کرد و به دست مامور پذیرش داد نمی دانم یک نامه معاینه تجاوز به چند کلمه نیاز دارد که قاضی محترم صفحه را ریز ریزپر کرده بود و دکتر قریب 5 دقیقه آن را می خواند بعد هم مامور همراهم ،به نزد دکتری که مرا معاینه کرد رفت و چند بار به قاضی زنگ زد و دایم از من دور می شد مباد که من بشنوم چه می گوید؟در ضمن دکتر پزشکی قانونی به من گفت که من دو نامه می دهم تا شرح درمانت را پزشکانی که رفته ایی برای من بنویسند تا نظر دهم اما آن مامور این نامه ها را به من نداد وهرچه به او گفتم که من خودم دیدم که آن نامه ها را گرفتی هاشا کرد بعد هم زمانی که منتظر جواب بودیم مامور به من می گوید من فکر نمی کنم کسی اینکار را بکند بعد هم به من تهمت دروغگویی می زند و می گوید می دانی اگر نتوانی ثابت کنی چه بلایی سرت می آورند؟ بعد که دید خیلی محکم ایستاده ام و می گویم من فقط از خدا می ترسم و روی حرفم ایستاده ام به من می گوید اگر اتفاقی هم افتاده نباید می گفتی باید به خدا واگذار می کردی الان ببین آبروی خودت و خانواده ات را برده ایی بعد هم که از دکتر نقل قول کردم که می گوید بعد از 1.5 ماه هیچ چیز مشاهده نمی شود مامور به من می گوید اگر چیزی بود حتی سایزش رو هم بهت می دادند وادامه داد که ما کارمان این است که البته معلوم نیست معنای این جمله مجهول کدام کار است.
در راه برگشت وقتی گفتم امسال ماه رمضان بی آبیش سخت است با صدای بلند و چشم غره به من گفت :همینش خوب است که آدم ها بفهمند که جهنم چگونه است. امروز هم به نزد همسایه های ما آمده اند و یکسری سوالات راجع من و خانواده ام کرده اند این کارها چه مفهومی جز ارعاب من از عمومی شدن قضیه را در ذهن تداعی می کند؟ من سوال کوچکی دارم از بزرگوارانی که روز 5 شنبه من را به مانند یک متهم مورد بازجویی قراردادند من را گرفته اند؛ زندان بودم چشمان ودستهایم بسته بود ند؛به حد مرگ مرا زدند و بدتر از همه کاری با من کردند که نزد تمام بی دینان و بت پرستان مذموم است ومن تنها جرات این را داشتم که آقای کروبی را از این موضوع مطلع کنم.من از شخص حقیقی شاکی نیستم چرا که می دانم متاسفانه همیشه در کشورمان گناه به گردن یک شخص رده پایین یا یک گروه پایین رتبه می اندازند وهیچ وقت با مسببین اصلی برخوردی در خور انجام نمی شود

اعضای محترم Cloob.com در بالای صفحه این مطلب را داغ کنند

۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

کروبی برای ارائه مستندات تجاوز در بازداشتگاه‌ها اعلام آمادگی کرد


پارلمان‌نیوز:مهدی کروبی در نامه‌ای خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی از ایشان خواست تا جلسه‌ای با حضور سران سه قوه و مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری و دادستان کل کشورتشکیل دهد تا ایشان مستندات خود را مورد شکنجه و آزار جنسی بازداشت شدگان را ارائه دهد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، ،متن کامل نامه کروبی دبیر کل حزب اعتماد ملی خطاب به علی لاریجانی ریاست مجلس شورای اسلامی با این شرح
است:
بسم الله الرحمن الرحیمحضور محترم مجلس شورای اسلامیجناب آقای لاریجانی
سلام علیکم، چنان که استحضار دارید در انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری اسلامی ایران با حضور کم سابقه و شکوهمند مردم حماسه جاودانه‌ای آفریده شد که در صورت تدبیر صحیح مسئولین امر می‌توانست سرمایه پایان ناپذیری برای نظام جمهوری اسلامی ایران باشد و مضافاً برای تامین مشروعیت سیاسی نظام جایگاه جهانی استورای را برای آن تدارک نماید. متاسفانه با سوء تدبیر مسئولین مربوطه و برخورد خشن با راهپیمایهای آرام میلیونی مردم و ضرب و جرح گروه کثیری از آنان و قتل برخی و حبس و زندان گروه دیگری و تحمیل برچسب نادرست انقلاب مخملی بر حرکت اعتراضی آرام مردم، یک دودستگی عمیق در سطح ملی به وجود آمد که جای بسی تاسف است.
از فردای روز 22 خرداد تا کنون اینجانب با موضع‌گیری‌ها و صدور بیانیه‌ها و نامه‌های متعدد خطاب به مردم و شماری از مقامات از رئیس قوه قضاییه گرفته تا وزیر اطلاعات و دیگران بر این صدد بودم ضمن کمک به شفاف سازی قضایا در رابطه با انتخابات و دفاع از حقوق مردم به رفع کدورت و ایجاد انسجام و تفاهم ملی کمک نمایم متاسفانه چندان پاسخ مناسبی دریافت ننموده‌ام و مسئولین انتظامی و شبه نظامی و امنیتی کشور هر روز بر سخت گیری‌ها و عدم تفاهم خود پافشاری نموده‌اند.
تا اینکه در اواخر گزارشهای مستندی دریافت نمودم دال بر اینکه مضافاً بر آزار بدنی و جسمی، زندانیان مورد آزار جنسی نیز واقع شده‌اند. و آن را در نامه‌ای خطاب به ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام منتقل نموده و از ایشان خواستم با توجه به نفوذی که در مجموع حاکمیت دارند به صورت دقیق به بررسی این موضوع بپردازند تا اگر چنین خطای نابخشودنی انجام گرفته به شناسایی و مجازات قانونی آمرین و مباشرین جرم پرداخته شود و اگر واقعیت ندارد همه ما بالاتفاق به افکار عمومی اعلام نمائیم که چنین چیزی وجود نداشته است تا دامن پاک همه مسئولان و نظام جمهوری اسلامی از این تهمت مبرا شود. لیکن متاسفانه آنان که فضای کشور را همیشه آشفته می‌طلبند نه تنها به بررسی عادلانه و بیطرفانه این مسئله تن در ندادند بلکه آن را مایه هجمه دیگران بر اینجانب قرار داده و اذهان را مشوش ساختند. و از اینجا معلوم شد که چیزهایی وجود دارد که اینان می‌خواهند با این هیاهو آن را مخفی نگه دارند.
در این میان از تریبون مقدس نمازهای جمعه به هجو و هتک حرمت‌هایی نسبت به من پرداخته و پرده دری ها نمودند که از ساحت یک مسلمان ساده و معمولی به دور است تا چه رسد به خطیبان نماز جمعه. در این بین علی‌الخصوص خطیب جمعه تهران پا را فراتر از حریم شرع و قانونی گذاشت. و رسانه ملی به گونه‌ای دیگر به تشویش اذهان پرداخته که بدینواسطه مردم و من کاملاً مظلوم واقع شدیم. بنابراین با توجه به اینکه طبق فرمایش حضرت امام راحل (ره) "مجلس در راس امور است" و در واقع خانه ملت می‌باشد و با توجه به اینکه شما به بسیاری از مسائل واقفید از شما تقاضا دارم جلسه‌ای تشکیل بدهید متشکل از سران سه قوه و ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان و با حضور دادستان کل کشور جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای دری (با تو به اینکه ریاست محترم قبلی قوه قضاییه ایشان را مسئول ارتباط با اینجانب نموده بودند) و اگر مصلحت دانستید نماینده‌ای از کمیته حقیقت یاب مجلس محترم نیز تعیین نمایید تا در حضور آنان بنده مطالب و مستندات خودم را حضوراً راجع به موضوع آزار جنسی در برخی از بازداشت‌گاه‌ها به عرض برسانم. تا با استماع مطلب مستند من توسط عزیزان مسئول معلوم شود آیا من به هتک حرمت و آبروریزی نظام اسلامی پرداخته‌ام یا آنان که از تریبون مقدس نماز جمعه مسئولین قضایی و امنیتی را به برخورد بی‌رحمانه نسبت به مردم معترض فرا می‌خوانند، همان نماز جمعه‌ای که حضرت امام راحل قدس سره فقیه و زاهد وارسته‌ای همچون ابوذر زمان مرحوم آیت الله طالقانی را بر امامت آن گذاشتند، مردی که مبارزات ضد ظلم خود را در برابر رضاخان پهلوی شروع نموده و با رنج و مرارت تمام در دوران 37 ساله پسرش محمد رضا ادامه داد. منتظر اقدام مصلحانه و سریع آن جناب هستم.
والسلام علیکم و علی من اتبع الهدی مهدی کروبی٢٨/٥/١٣٨٨

دیدار عبدالله نوری با آیت الله منتظری و نماینده آیت الله سیستانی



پارلمان‌نیوز:حجت الاسلام عبدالله نوری در راس یک هیات روحانی، با سفر به قم و دیدار با آیت الله منتظری و آیت الله شهرستانی نماینده آیت الله سیستانی در ایران ضمن تشریح اوضاع کشور خواهان آن شدند که علما بصورت جدی تر وارد عرصه شوند.
به گزارش سایت سلام در این هیات علاوه بر غلامحسین کرباسچی شهردار اسبق تهران، حجت الاسلام معادیخواه وزیر ارشاد اسلامی در سالهای اول بعد از انقلاب، حجتی وزیر کشاورزی خاتمی و علی حکمت سردبیر روزنامه خرداد حضور داشتند.
دیدار با آیت الله منتظری و آیت الله شهرستانی جداگانه انجام شد و از آنجا که آیت الله منتظری بی وقفه درجریان امور سیاسی کشور است و مواضع خود را مرتب اعلام می کند، حدس زده می شود دعوت از مراجع برای ورود به صحنه عمدتا شامل حال آیت الله سیستانی می شود که درحال حاضر بزرگترین مرجع تقلید شیعه است و همچنین دیدارها و رایزنی های آیت الله منتظری با دیگر مراجع می شود.

کروبی : با دیدن این جنایات کسی می تواند سکوت کند؟

کروبی در جوابیه ای برای جام جم پیرو درج مطلبی از سوی آقای شاهمردای از این روزنامه خواسته است این جوابیه را منتشر نماید، متن کامل جوابیه به این شرح است





مدیر مسئول محترم روزنامه جام جم
جناب آقای بیژن مقدم
پیرو درج مطلبی از سوی جناب آقای شاهمردای در صفحه ۲ روزنامه مورخ ۲۸/۵/۸۸ خطاب به اینجانب خواهشمندم مطابق قانون مطبوعات پاسخ اینجانب را نیز در همان ستون درج فرمایید .
باتشکر

برادر عزیزم جناب آقای حجت السلام والمسلمین شاهمرادی

با سلام و احترام

نامه ای را خطاب به اینجانب در روزنامه جام جم مورخ ۲۸/ ۵/ ۸۸ نوشته اید و گله مند بودید از آنچه که من برای روشن شدن افکار عمومی درباره ماجرای ترانه موسوی بیان کردم . البته جای خوشحالی است که شما اصل گفت و گوی خودتان با بنده را تکذیب نکردید ولی معتقد بودید که بنده آنچه که شما به من گفته اید و به قول خودتان تنها قفل سکوتتان را درباره ماجرای ترانه موسوی در حضور بنده شکسته اید به صورت کامل منتقل نکرده ام . اما لازم است که در این مورد چند نکته را به شما عرض کنم :

۱- آقای شاهمردای برادر عزیزم ، نمی دانم که آیا شما تحت فشار ناچار به نگارش چنین نامه ای به من شده اید که تیتری بر آن برگزیده شود که از اظهارات و عملکرد بنده متاسف شده اید یا خیر ؟ ولی وقتی که نامه شما را خواندم خوشحال شدم از اینکه شما نیز اصل موضوع را تایید کردید و تنها انتقاد داشتید به اینکه چرا بنده امانت دار نبوده ام و مطالبی را که شما نزد من بازگو کرده اید ، منتقل کرده ام . چنین است که من بر آن شدم به نامه شما پاسخ دهم تا شما نیز مطمئن شوید چرامهدی کروبی این سرباز کوچک نظام هیچ گاه نمی تواند در برابر تضییع حقوق مردم سکوت پیشه کند ، به خصوص آنهم در زمانی که عده ای بر آنند تا جنایات وحشتناکی را که روی داده است کتمان کرده و یا به گردن دیگری بیاندازنند .

۲- هنگامی که بنده به شما تلفن زدم و درخواست کردم تا ملاقاتی با شما داشته باشم برای این بود که آنچه از زبان فرد دیگری که البته شما ایشان را می شناسید و مورد اعتمادمان هست شنیده ام را با شما مطرح کنم .پس اگر به خاطر داشته باشید همان موقع که درباره این ماجرا سوال کردم به شما عرض کردم که چه کسی این موضوع را به نقل از شما به بنده گفته است و شما نیز خوب می دانید که ایشان منبع موثقی هستند . در این راستا لازم به توضیح است که بنده از اصل موضوع خبر داشتم و تنها برای توضیحات بیشتر خواستم تا ماجرا را از شما جویا شوم و در حقیقت مطلب تازه ای از جانب شما به من در این باره گفته نشد که شما اکنون از من گله کرده اید که چرا آنچه شما گفته اید نگفته ام و اظهار داشته اید که ناباورانه تاسف خورده اید از مطالبی که مطرح شده است .

۳- از سوی دیگر شما بهتر می دانید که بنده قصد افشاگری درباره جزئیات ماجرای ترانه موسوی را نداشتم و نمی خواستم که این موضوع را فعلا رسانه ای کنم و در مطبوعات منتشر کنم ؛ ولی متاسفم از اینکه برخی از مسئولان کشور و ائمه جمعه و روزنامه های به اصطلاح اصولگرا از هر تریبونی برای هتاکی به بنده استفاده کردند و بی آنکه تمایلی برای بررسی آنچه که بنده مطرح کردم داشته باشند انگشت اتهام را به سمت اینجانب نشانه رفته و خواستار مجازات بنده شدند . لذا شاهد آن بودم که جمعی در نماز جمعه و برخی مطبوعات با وقاحت سعی بر آن داشتند تا جنایاتی را که در حق مردم به علت اعتراض به نتیجه انتخاباتی روی داده است کتمان کنند . چنین بود که من تصمیم گرفتم در پاسخ به زیاده گویی هایی آنان طی مصاحبه ای مسائلی از جمله ماجرای ترانه موسوی را برملا کنم تا این بزرگواران بدانند که مهدی کروبی هیچ گاه بدون سند و مدرک حرف نمی زند . ولی اگر شما دقیقا مطلبی را که منتشر شده مطالعه کرده باشید متوجه خواهید شد که هیچ کجای مطلب نامی از شما و آن بزرگواری که این مطالب را به از نقل از شما به بنده منتقل کرده است برده نشده است و لازم به ذکر است که حتی نزدیکان بنده نیز از نام و نشانی گویندگان این خبر مطلع نبودند .
حتی من در این مصاحبه هر جایی که لازم بود تا نام کسی را ببرم برای اینکه نام شما تداعی نشود از بیان آن خودداری کردم ولی اینک شما با نگارش این نامه سبب خیر شدید تا من بتوانم نام ایشان را بیان کنم . وقتی که شما با بنده صحبت می کردید فرمودید که داماد جناب آقای حجت السلام والمسلمین حسینی هستید ، در همان زمان بنده در این فکر بودم که چه کسی تلفن و آدرس منزل شما را به نیروهای امنتیی و انتظامی داده است و از کجا آنها می دانند که خانواده شما عروسی در کانادا به نام ترانه موسوی دارد ، چرا که می دانستم شما خانواده ای دارید که از چهره های علمی هستند و در محافل سیاست نیز وارد نمی شوند ولی هنگامی که گفتید داماد جناب آقای حسینی هستید من متوجه موضوع شدم ودر همان جا به شما گفتم که حلقه مفقود شده را پیدا کردم ، چرا که من می دانستم جناب آقای طائب نیز داماد آقای حسینی است و به شما گفتم که باجناق آقای طائب هستید که تایید کردید . لذا متوجه شدم که آقای طائب یکی از طراحان اصلی نمایش خودساخته ترانه موسوی است . شما بهتر می دانید که باجناق گرامی شما جناب آقای طائب که وارد این معرکه شده است در گذشته نیز سوابق و تجربیاتی از این قبیل در وزارت اطلاعات داشته اند ، چرا که رییس دولت وقت به خاطر همین رفتار وعملکردش بود که ایشان را از وزارت اطلاعات اخراج کرد .

۴- آقای شاهمردای بردار عزیز من ، ما نمی توانیم جنایتی که در حق این مردم شده است را نادیده بگیریم و این خواست پروردگار بوده که این جنایات برملا شود تا عاملان ان مجازات گردند . شما که باید بهتر از هر کسی بدانید چه قضایایی رخ داده است . همین هفته ای که گذشت به دیدار سه خانواده ای رفتم که در این حوادث اخیر آسیب دیده اند . خانواده ای پسرشان کشته شده است و بنده از وضعیتی که بر آنها گذشته است بسیار متاسف شدم . به دیدار خانواده ای رفتم که زن جوانی در منزل داشتند که در این حوادث اخیر به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است که هنوز آثار کبودی بر صورت این زن پس از گذشت ۶۰ روز از این حوادث نمایان بود و دست این زن نیز از چند ناحیه دچار شکستگی شده است و به گردنش آویزان است. همچنین به دیدار خانواده ای از سادات رفتم که جوان آنها در تخت بیماری افتاده بود که شکمش را سوراخ کرده و از این طریق به او غذا می دادند و یک چشمش را نیز تخلیه کرده اند و نابینا شده است و چشم دیگرش نیز در معرض نابینایی قرار دارد . این جوان سرش پر از ساچمه است و چندین بار مورد جراحی قرار گرفته و مجددا نیز باید جراحی شود. وقتی این خانواده ها شرح می دادند که چگونه مورد آزاد و اذیت قرار گرفته اند من متاسف شدم از اینکه این اتفاقات تحت لوای نظام جمهوری اسلامی روی داده است . به نظر شما با دیدن این جنایات کسی می تواند سکوت کند ؟ برادر عزیزمن ما نمی توانیم به بهانه حفظ نظام حقایق را کتمان کنیم چرا که تاریخ بالاخره حقیقت را آشکار خواهد کرد . البته این را نیز می گویم که اکنون بنده برای جمع آوری رای جهت حضور در انتخابات ریاست جمهوری و یا گرفتن پست و مقامی به دنبال پیگیری حقوق مردم نیستم بلکه به عنوان فرزند انقلاب و سرباز کوچک این نظام قصد آن دارم تا از حقوق مردم دفاع کرده و به آنها بگویم که آنچه از سوی عده ای از عوامل خودسر و مسئولان بی تدبیر صورت می گیرد به کل نظام تعمیم نمی یابد .
۵- لازم به ذکر است که از روزنامه محترم جام جم نیز تقاضا می شود که این مطلب را در همان ستون در پاسخ به ایشان منتشر کند .

۱۳۸۸ مرداد ۲۵, یکشنبه

استقبال زیباکلام از "راه سبز امید


استقبال زیباکلام از "راه سبز امید": امیدوارم که در آینده نزدیک اعلان نشست عمومی کنند

این عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، با مبارک دانستن اعلام موجودیت تشکیلات "راه سبز امید"، مهمترین وظیفه و کارکرد ویژه آن را جلوگیری از گسترش یاس و سرخوردگی در میان اقشار ناراضی جامعه دانست.



دکتر صادق زیباکلام، در خصوص اعلام موجودیت تشکیلات «راه سبز امید» در گفتگو با فرارو گفت: "اولا معتقدم که در ابتدا نبایستی خیلی امید و انتظار یک تشکیلات منضبط، منسجم و سازمان یافته را با مشخص بودن رهبری برنامه‏هایش را داشته باشیم. آنچه که آقای مهندس موسوی مطرح کردند بیش از آنکه یک تشکیلات منضبط و منسجم باشد در حقیقت یک ایده، طرح و چارچوب است و باید بعدها اعضا و جوارح آن شکل بگیرد. به تعبیر پزشکان در حال حاضر تنها یک جنین شکل گرفته است."

این تحلیگر مسائل سیاسی در ادمه گفت: "صرف نظر از اینکه در این انتخابات چه کسی چه تعدادی رای آورد؛ من فکر می کنم که مسئله اساسی‏تر، بنیادی‏‏تر و مهم‏تر، هم برای مهندس موسوی و هم‏فکرانشان و هم برای اصولگرایان یا حاکمیت، تاکید بر این واقعیت است که به هرحال یک بخش‏های از جامعه از مدیریت و عمکرد فعلی نظام سرخورده‏است و این سرخوردگی عملا در جریان انتخابات از عمق به سطح آمد."

وی سپس افزود: "آقای مهندس موسوی و دوستانشان به نظر من این فرصت تاریخی را دارند که رهبری این قشر از لایه‏های اجتماعی معترض را بر عهده بگیرند. اتفاقا عقل سلیم هم حکم می‏کند که رهبری این جریانات معترض و مخالف را کسانی در دست گیرند که درون نظام هستند، یعنی افرادی مثل آقایان موسوی، هاشمی، خاتمی و کروبی که به هر حال از فرزندان اصیل انقلاب و نظام هستند."

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: "اگر این آقایان به هر دلیلی نتوانند رهبری معقول و منطقی این جریان را برعهده گیرند ممکن است این جریان به دلیل سرخوردگی که برایش به وجود می‏آید رهبری‏اش به دست افراد، عناصر و جریاناتی بیفتد که خیلی هم به نظام و انقلاب وفادار نباشند و اساسا به دنبال تغییرات کلی هستند. به هر حال این امر مبارکی است که این تشکیلات توسط مهندس موسوی پایه‏گذاری می‏شود. وی با بیان اینکه اگر بخواهیم خیلی هم در اختلافات بر سر آرای شمرده شده در انتخابات ریاست جمهوری بمانیم از مشکلات و مسائل اصلی که نظام با آن مواجه است دور می‏شویم، گفت: "واقعیت امر این است که معترضان و ناراضیان پس از انتخابات، درحقیقت اقشار و لایه‏های ارزشمند جامعه هستند. یعنی جوانان، دانشجویان، اساتید، نویسندگان، هنرمندان و... هستند که به گمان من اگر نظام بخواهد به آن‏ها پشت کند و این افراد را با مسائلی مثل کودتای مخملی و وابسته بودند و... طرد کند، ضرر هنگفتی را متحمل خواهد شد."

زیباکلام تصریح کرد: "جبهه سبز امید، کارکرد و وظیفه ویژه‏ای که می‏تواند داشته باشد این است که بخش قابل توجه‏ای از معترضان را که در چارچوب نظام می‏خواهند فعالیت سیاسی داشته باشند به تدریج در بربگیرد، اولویت بندی کند و ببیند زخم‏های مهمی که آن‏ها دارند چیست، نارضایتی‏های موجود چه می‏تواند باشد و نقاط مشترکی را پیدا کند. در عین حال مهمترین وظیفه‏اش این است که جامعه را از این حالت یاس، ناامیدی و دلمردگی و بحران بیرون بیاورد و نگذارد که سرخوردگی در این اقشار ناراضی به وجود بیاید و به سمت آنارشیسم و هرج و مرج برود."

وی در خاتمه ابراز امیدواری کرد که در آینده بسیار نزدیک جبهه سبز امید اعلان نشست عمومی کند

۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

صدای انفجار شدید بمب در اهواز

ساعت ۲:۴۶ صدای انفجاری مهیب کیانپارس را لرزاند‬

نوروز: دقایقی پیش در اهواز صدای بلند انفجار شنیده شده به نحوی که صدای آن در نقاط مختلف اهواز به گوش رسیده است. ‫موج انفجار صدای آژیر اکثر ماشین ها را به صدا در آورده است‬، ‫صدا ماشین و موتور های نظامی در خیابانها شنیده می شود‬.

یک ساکن دیکر اهواز به خبرنگار نوروز گفت: ظاهرا انفجار نزدیک به محل استانداری در منطقه کیانپارس بوده اما هنوز اطلاع دقیقی از محل انفجار مخابره نشده اما تمامی اطلاعات دال بر انفجاری با شدت بسیار زیاد است به صورتی که صدای انفجار در تمام شهر شنیده شده است

گفتنی است نیروهای امنیتی و پلیس حاضر در محل اجازه حضور خبرنگاران و عکاسان را در محل انفجار تا این لحظه نداده اند و منطقه انفجار را بسته اند

سید محمد خاتمی: دادگاه دیروز مغایر قانون اساسی بود؛ نمایش‌های اینچنینی به ضرر نظام است

موج سبز آزادی :
رئیس جمهور سابق کشورمان با نمایشی خواندن آنچه روز گذشته تحت عنوان دادگاه متهمان حوادث اخیر برگزار شد، اعترافات را فاقد اعتبار دانست و بر محاکمه مسببان جرم‌ها و جنایات رخ داده در بازداشتگاه‌ها تاکید کرد.

به گزارش «موج سبز آزادی» به نقل از روابط عمومی دفتر خاتمی، شب گذشته جمعی از فعالان سیاسی و نمایندگان فعلی و ادوار مجلس با رئیس دولت اصلاحات دیدار و گفت‌و‌گو کردند.


در این دیدار سید محمد خاتمی گفت:«برای همه، نظام و دفاع از آن مهّم و معتبر است و نباید گذاشت منحرفان به نام نظام به اصل مردم لطمه بزنند.»


وی تصریح کرد:«در نظام ما كه حاصل انقلاب اسلامی است حقّ و حرمت مردم جایگاه والایی دارد و مدافع اصل نظام آن است كه از این حقّ و حرمت و از جمله از رأی مردم و تأثیر واقعی آن دفاع كند.»


خاتمی درباره آنچه به نام دادگاه متهمان حوادث اخیر انتشار یافت، اظهار داشت:«تا آنجا كه من اطلاع یافتم، آنچه انجام شده مغایر با موازین قانون اساسی، قوانین عادی و حقوق شهروندی است. »


رئیس جمهور سابق کشورمان تاکید کرد:«در این جریان به جای ایراد اتهام جدّی به متهمان، به اصل نظام و مردم و بسیاری از شخصیت‌های مؤثر و معتبر كه بیش از همگان برای اسلام و نظام و ملّت ایران دلسوزی داشته‌اند اهانت شد و در واقع تكرار مطالبی بود كه به كرّات از بعضی تریبون‌های خاص برخلاف موازین قانونی و شرعی ابراز شده بود.»


وی ادامه داد:« تكیه بر اعترافات ادعایی كه در شرایط خاص بیان شده است، هیچ گونه اعتباری ندارد. نبودن شرایط واقعی دادگاه علنی، عدم اطلاع قبلی وكیلان و محاكمه‌شوندگان از زمان دادگاه و محتوای پرونده، ... مشكلات مهّمی است كه در جریان این دادگاه وجود داشت.»


خاتمی تصریح کرد:«گمان نمی‌كنم آیت الله شاهرودی ریاست محترم قوه قضاییه نیز با این روند و اقدام موافق باشند، به خصوص در این موقعیّت كه همگان منتظر برخورد با مسائل و فجایعی كه در بعضی از بازداشتگاه‌ها و در جریان بازداشت‌ها و برخورد با بازداشت شدگان رخ داده كه احیاناً منجر به قتل هم شده است هستند، خصوصا آنکه رهبر انقلاب نیز دستور رسیدگی، پیگیری و برخورد جدّی در این زمینه را داده‌اند.»


رئیس جمهور سابق کشورمان خاطر نشان کرد:« امیدوارم نمایش‌های اینچنینی كه بیش از هر چیز به زیان نظام است و اعتماد عمومی را بیش از پیش مخدوش می‌كند، مسئولان محترم را از پیگیری جرم‌ها و جنایت‌های واقعی كه صورت گرفته است غافل نكند.»

بهشتی: اسامی ۱۷۰۰ بازداشتی را داریم؛ تعداد زنده ها معلوم نیست

رادیو فردا :
علیرضا بهشتی گفته است که کمیته پیگیری وضعیت بازداشت شدگان بعد از انتخابات تا کنون فهرستی از حدود ۱۷۰۰ نفر بازداشتی را تهیه کرده است اما مشخص نیست که چه تعداد از آنها زنده اند.

پس از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری تهران و برخی از شهرهای ایران شاهد تجمع های اعتراضی بود. به گفته مقامات دولتی سی نفر از معترضان در این تجمع ها کشته شده اند، این در حالی است که گروههای طرفدار حقوق بشر تعداد کشته شدگان و بازداشت شدگان حوادث اخیر را بسیار بیشتر از آمار مقامات دولتی می دانند.

«نگران افراد بی نام نشان»

علیرضا بهشتی، مشاور میر حسین موسوی و عضو کمیته پیگیری وضعیت بازداشت شدگان بعد از انتخابات ، در گفت وگو با پارلمان نیوز، وب سایت فراکسیون اقلیت مجلس، گفته است: به طور روزانه بیش از۳۰-۴۰ تماس با کمیته پیگیری وضعیت بازداشت شدگان گرفته می شود.

وی افزوده است :« برخی خانواده‌ها فکر می کنند اگربازداشت ها خیلی آشکار یا رسانه‌ای نشود و با دفاتر ما تماس نداشته باشند ،شاید پرونده عزیز بازداشت شده شان کمتر پیچیده شود.اما توصیه ما این است که اجازه دهند حتماً رسانه‌ای شود.رسانه‌ای شدن جلوی پیچیده شدن را می‌گیرد. افراد سرشناس را که کنار بگذارید خیلی از بازداشتی ها افراد بی نام نشان و عادی هستند .من بیشتر نگران این ها هستم».

علیرضا بهشتی در پاسخ به پرسش خبرنگار پارلمان نیوز درباره تعداد بازداشت شدگان می گوید:« حدود ۱۷۰۰ اسم جمع شده اما حتما این همه اسامی نیست و نکته دیگر اینکه چه تعداد از این اسامی زنده هستند، مشخص نیست».

این در حالی است که مقامات ایران می گویند اکثر بازداشت شدگان وقایع اخیر آزاد شده اند و تنها ۳۰۰ نفر هم اکنون در زندان به سر می برند.

علیرضا بهشتی درپاسخ به پرسش این خبرنگار درباره کشته شدن ۳۶۵ نفر می گوید:« من هم تعداد ۳۶۵ کشته را شنیده ام اما کار رسانه ای با کار ما متفاوت است. ما در کار خود محدودیت هایی داریم .خواهش می کنم این را متوجه باشید. الان اگر یک رقمی را اعلام کنیم اما از آنچه که هست بیشتر باشد، متهم می شویم به اینکه جنگ روانی راه می‌اندازیم .اگر کمتر از آن تعداد باشد هم یک عده ای را حذف کرده ایم.به همین دلیل نمیتوانیم آمار دهیم».

تاکنون مقامات دولتی ایران مرگ دو تن از بازداشت شدگان اخیر در زندان را اعلام کرده اند. هرچند مقامات جمهوری اسلامی می گویند این افراد بر اثر مننژیت در گذشته اند، اما عبد الحسین روح الامینی، گفته است که هنگام دیدن جنازه فرزندش، محسن روح الامینی، دریافته است که دهان فرزندش را خرد کرده بودند.

در گزارش هایی که به نقل از دکتر عبدالحسین روح الامینی، رییس اینسیتو پاستور و مشاور محسن رضایی، منتشر شده وی گفته است: مشخص شد که بعد از مجروح شدن محسن روح الامینی، به او نرسیده‌اند تا خون او عفونی شده و دچارتب شدید بالای ۴۰ درجه گردیده و از شدت تب، دچار بیماری مننژیت شده است.

محمد کرمانی، از دیگر بازداشتی‌های هفته‌های اخیر است که علت مرگ وی در زندان «مننژیت» اعلام شده است

نقش «ارذل اوباش»

علیرضا بهشتی در بخش دیگری از این مصاحبه به مشارکت کسانی که پیشتر در طرح امنیت اجتماعی به عنوان «ارذل اوباش» بازداشت شده اند، در بازداشت های اخیر اشاره کرده است.

آقای بهشتی می گوید: «ما اطلاعاتی داریم از اینکه برخی از افرادی که در طرح امنیت اجتماعی به عنوان افرادی که از لحاظ اجتماعی ناآرام و تحت اوباش بازداشت شدند و پیش از این از آنها تعهد گرفته بودند، اکنون آنها را در تجمعات و در بازداشتگاه‌ها در مرحله نگهداری و ... به کار گرفته‌اند».

این عضو کمیته پیگیری بازداشت شدگان اخیر درباره ترکیب گروه هایی که در دستگیری های اخیر نقش داشته اند می گوید: اینطور نیست که همه بسیج در گیر باشد.بدنه بسیج اصلا درگیر نیست و شاید منتقد هم باشد .در مورد سپاه هم همین طوراست. بخش خاصی از سپاه در اتفاقات اخیر حضور دارد و بخش زیادی از سپاه نسبت به وضعیت فعلی انتقاد داشته و از آن رضایت ندارند. وزارت اطلاعات بسیار کم درگیر است و اصولا وزارت اطلاعات را زیاد درگیر این بازی نکردند.

وی همچنین درباره وضعیت بازداشتگاه اوین و وضعیت زندانیان گفته است:« داخل اوین بندها و بازداشتگاه های مختلفی هست. بخشی از آن که زیر نظر وزارت اطلاعات است وضعیت روشن‌تری دارد، اما وضعیت بخشی که در اختیارسپاه است مبهم است».

اوج‌گیری فریادهای الله اکبر در پشت بام‌ها

موج سبز آزادی :
بر اساس گزارش‌های رسیده به «موج سبز آزادی» دیشب و در اولین ش از هفته‌ی سیاه ملت ایران، مناطق مختلف شهر تهران و برخی شهرها از جمله شیراز و اصفهان شاهد اوج‌گیری فریادهای الله اکبر و شعارهای دیگر بود.

در این گزارش‌ها به شعارهای «مرگ بر دیکتاتور»، »دولت کودتا، استعفا استعفا» و نیز «زندانی سیاسی، آزاد باید گردد» به همراه برخی شعارهای دیگر پراکنده اشاره شده است.

در همین حال برخی گزارش‌ها حاکی است دیشب برای اولین بار شعارهای صریحی علیه رهبر نظام از پشت بام‌ها شنیده می‌شد.

گفتنی است پیش از این گروهی از حامیان جنبش سبز در فضای اینترنت خواستار اوج‌گیری شعارهای الله اکبر از آغاز این هفته شده بودند. با توجه به این قرارها، پیش‌بینی می‌شود امشب و در آستانه روز تنفیذ که در افکار عمومی «روز نکبت» نام گرفته است، فریاد الله اکبر و شعارهای پشت بام‌ها به شدت گسترش یابد.

۱۰ دلیل برای این که این اعتراف ها دروغ اند

نوروز :

علی آرام:
۱- اعتراف گیری های پیشین نشان داده است که آن چه در این اعتراف گیری ها اخذ می شود ، بعدا تکذیب می شود . این شو رسوایی است که بارها و بارها دروغ بودنش آشکار شده است و دروغ بودن این شو هم بعدها آشکار خواهد شد.

۲- مطابق آیینامه دادرسی کیفری اعتراف گیری با شکنجه وجاهت قانونی ندارد و محروم شدن بازداشت شدگان از تمام حقوق قانونی شان که در همین آیین نامه و دیگر قوانین آمده است ، مصداق بارز شکنجه است . اگر حتی باور کنیم که صورت آقای ابطحی خود به خود و در اثر عبادات و راز نیاز با خدا برای رسیدن به این جمع بندی این شکلی شده است و وزن وی به خاطر همین راز و نیاز ها کم شده است ، در صورتی که طبیعی است که در زندان اگر شکنجه ای در کار نباشد ، به خاطر بی تحرکی یا کم تحرکی آدم ها چاق تر شوند.

٣- اعتراف همه شبیه به هم است و شبیه به نوشته های برادر حسین و برادر حسن و مشاوران شرین عقل امروز آن ها . به قول یکی اعترافات ابطحی چکیده نوشته های کیهان است ، به خصوص نوشته های مغشوشی که در سال های اخیر یکی از مهره های برادرجسن و حسین به نام پیام فضلی نژاد می نوشت که مصداق بارز بافتن آسمان به ریسمان بود .

۴- اگر این اعتراف ها بدون فشار و شکنجه اخذ شده است ، چرا خبرنگاران رسانه های خارجی و ایرانی مستقل به دادگاه راه ندادید تا بهانه از دستشان گرفته شود.

۵- ناگهانی بودن دادگاه دلیل دیگری است بر اخذ اعتراف زیر شکنجه . تردید نکنید که از ۴۵ روز بی اطلاعی این دوستان مظلوم سوء استفاده کرده و برای آنان فضایی ترسیم کرده اند که خیال کنند همه چیز به آخر رسیده است . اگر دادگاه با اطلاع قبلی بود ، ممکن بود حضور خانواده ها و مردم مقابل دادگاه و فریاد الله اکبر آنان این مظلومان را با اوضاع بیرون آشنا می کرد .

۶ – عدم حضور هیچج فردی خارج از کادر های همکار کودتا و کودتاگران در دادگاه . دقت کنید دادگاه را شکنجه گران پر کرده اند و خبرنگاران رسانه های کودتا و هیچ فردی حتی از اصولگرایان معتدل در دادگاه حضور ندارند . البته ممکن است برخی از آدم های باوجدان در دادگاه باشند که در روزهای آینده از دادگاه بگویند و بگویند چه اتفاقی واقعا در ان رخ داده است . ناگهانی برگزار شدن آن به همین خاطر بوده است که کسی غیر از کودتاگران در ان حضور نداشته باشد . مثلا چرا همین یکی دو هیاتی که در قوه قضاییه و مجلس تشکیل شده بود و همه اش از خودشان بود ، نیز در این دادگاه نبودند . پاسخ روشن است چون آنان نسبت به این کودتاگران از اندکی وجدان برخوردارند.

۷- با همه این ها سناریوی نوشته شده ضعیف و پر از اشکالات منطقی است ، اما چون کسانی که این چیزها را نوشته اند از حداقل های لازم برای درک منطق برخوردار نیستند ، خواسته اند جاهای خالی سناریوی رسوای خود را با اعترافات دستگیرشدگان دیگر پر کنند ، اما نتوانسته اند این ها را به هم ربط دهند.
٨- یکی دیگر از دلایل مهم این است که کودتاگران می خواستند که در آستانه مراسم غیرقانونی تحلیف و تنفیذ دزد آرای مردم ، بر عدم انجام تقلب در انتخابات تاکید کنند و ابطحی و عطریان فر را واداشتند که بارها و بارها تاکید کنند که تقلب نشده است و جالب این است که استدلال هایشان هم شبیه کودتاگران بود. در این مثلا محاکمه و مثلا مصاحبه حتی آن ها را وادار کرده بودند که از قول مبارزان شجاعی چون بهزاد نبوی که علیرغم شکنجه های طاقت فرسا تن به اعتراف نداده بودند ، بگویند که تقلب نشده است . او اگر به این نقطه رسیده باشد که تقلب نشده است چرا خودش نمی گوید . بعد هم گیریم که همه این ها تحت شکنجه های شما قبول کردند که تقلب نشده است ، مردم را چه جوری قانع می کنید با باتوم ، شکنجه ، تجاوز؟ مگر چند نفر را می توانید ببرید ؟
۹- همین که از این همه بازداشتی نتوانسته اند بیش تر از دو نفر را ( البته با شکنجه های طاقت فرسا )به تسلیم وادارند ، خود بزرگ ترین نشانه اعتراف گیری به زور شکنجه است و با قرص های روان گردان که ابطحی به همسرش گفته بود او را از قیل و قال دنیا نجات می دهد.
۱۰ – متن سخنان ابطحی و عطریان فر و به خصوص عطریان فر خود بزرگ ترین دلیل بر دروغ بودن این سخنان است . من به این نکات ظریفی که این دو با ظرافت در سخنان خود بیان کرده اند اشاره نمی کنم تا در پخش های بعدی تلویزیون از این رسانه رسوا حذف نشود تا مردم هم دم خروس را ببینند . دم خروس را این دو بزرگوار آشکار کرده اند ، هم از شکنجه گفته اند و هم از فرایند رسیدن به اعتراف کردن . اندکی دقت می خواهد . ابراهیم نبوی هم چنین تجربه ای داشت و درباره اش خوب است که بنویسد.

جلسه دادگاه یا استودیوی تلویزیونی؛ فیلم شما زرشك زرین گرفت

نوروز :
بهزاد نبوی بازیگر خوبی است. محمد عطریان‌فر بازیگر خوبی است. محسن امین‌زاده بازیگر خوبی است. محمدعلی ابطحی بازیگر خوبی است. دادگاه نبود این اسمش. استودیوی تلویزیونی بود و كارگردان كارنابلدی داشت. شو بود. نمایش بود. اعتراف نبود این‌كه. كمدی تلویزیونی بود اصلا.

كارگردان این فیلم تلویزیونی شكست خورد. چیدمانش نمره نیاورد. به چشم‌های بهزاد نبوی نگاه كنید. ته دلش دارد می‌خندد كه: بَه، عجب بازی مضحكی است. چه خوب دارم بازی‌شان می‌دهم. به چشم‌های محمدعلی ابطحی نگاه كنید. هنوز ته چشم‌هایش همان شیطنت هست. لاغر شده؟ اما چشم‌هایش شوخ و شیرین است، مثل همان عكس گوشه‌ی وبلاگش. او هم دارد ته دلش می‌خندد كه كارگردان را بازی داده است.


این‌كه اسمش اعتراف نیست، سناریوست. بازیگران خوبی‌اند دوستان ما. كارگردان را هم بازی داده‌اند حتی. این سناریوی ضعیف را به‌خوبی بازی كرده‌اند. تماشاچیان این فیلم تلویزیونی كه ما باشیم، سرخوشیم از این‌همه زیركی دوستانمان. چه زیبا و خوش است این بازی.


در جشنواره‌ی امروز، محمدعلی ابطحی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را گرفت، با آن تصویر دیدنی لاغر و بدون عمامه‌اش. او یک دیپلم افتخار هم گرفت برای آن سکانس ابتکاری که در آن کاغذ را بالا گرفت و از رویش اعترافات نوشته شده در سناریو را خواند.


محمد عطریان‌فر هم سیمرغ بهترین بازیگر نقش دوم مرد نصیبش شد، با دست‌هایی که برای گول زدن هرچه بیشتر کارگردان مدام به بالا و پایین می‌رفت. بهزاد نبوی البته ظاهرا بازیگر جویای نامی نیست، چون رفت و پشت دوربین و کنار دست فیلمبردار نشست تا زیاد در چشم نباشد. اما بالاخره روزی پرده‌ها كنار می‌رود؛ و تماشاچیان این بازی، ما، به افتخار بازیگرانمان كه این‌بار كارگردان را فریفتند، به احترام برمی‌خیزیم و كلاه از سر برمی‌داریم.


این دو بازیگر برگزیده بی‌شک شایسته‌ی احترام‌اند، لااقل به خاطر دیالوگ‌های زیبایشان. آنجا که ابطحی گفت: اگر این صحبت‌ها را نمی‌كردیم، یک ماه بیشتر در آن‌جا می‌ماندیم. یا عطریانفر که گفت: وقتی فروردین ماه ۵۷ از زندان آزاد شدم، هیچ‌گاه احتمال سرنگونی نظام طاغوت را نمی‌دادم. چقدر گویاست همین دو نکته.


كارگردان یادش بماند. سناریو لو رفت که هیچ، دکوراسیون صحنه هم رسواتر از آن بود که مصنوعی به چشم نیاید. این بدترین فیلمی بود كه می‌توانست بسازد. این فیلم زرشك زرین گرفت.