۱۳۹۰ خرداد ۳, سه‌شنبه

صبح چهارشنبه؛ آخرین وداع با اسطوره فوتبال ایران

شصت دستگاه اتوبوس برای انتقال مردم به ورزشگاه آزادی 
جــرس: در حالیکه در دومین روز از درگذشت ناصر حجازی، کماکان گروه زیادی از مردم و علاقمندان به این قهرمان ملی، در برابر منزل وی تجمع کرده و در سوگ به سر می برند، پسر آن مرحوم برنامه قطعی مراسم تشییع و خاکسپاری پیكر وی را اعلام کرد .


به گزارش ایسنا، آتیلا حجازی درباره تصمیم قطعی خانواده مرحوم حجازی جهت برگزاری مراسم تدفین اسطوره فوتبال ایران گفت "بر اساس برنامه تنظیم شده قرار است این مراسم از ساعت هشت و نیم صبح چهارشنبه در ورزشگاه صد هزار نفری آزادی برگزار شود."

گفتنی است مقامات امنیتی با برگزاری مراسم تشییع پیكر مرحوم حجازی در ورزشگاه سی هزار نفره شیرودی (امجدیه) به بهانه کمبود جا مخالفت کرده و آنرا به ورزشگاه صد هزار نفرۀ آزادی منتقل کرده اند.

بر اساس این گزارش، مراسم فوق از ساعت هفت صبح روز چهارشنبه چهارم خرداد در مقابل بیمارستان كسری تهران آغاز و پس از آن پیكر مرحوم حجازی به ورزشگاه آزادی برده می شود تا با بدرقه‌ آحاد جامعه، پیكر این اسطوره فوتبال ایران، به بهشت زهرا و قطعه نام‌آوران بهشت زهرا منتقل و خاکسپاری شود.

خانواده مرحوم حجازی جهت سهولت در رفت و آمد اهالی فوتبال در ورزشگاه آزادی و همچنین بهشت‌ زهرا، شصت دستگاه اتوبوس تدارك دیده‌اند كه این اتوبوس‌ها در اطراف بیمارستان كسری آماده‌ سرویس‌دهی به مردم خواهند بود.

پیش از این قرار بود با توجه به خواسته خانواده حجازی، پیكر او در امامزاده پنج تن لویزان به خاك سپرده شود اما در نهایت با تصمیمی كه اتخاذ شد مقرر گردید كه پیكر حجازی در بهشت زهرا دفن شود.

به گفته آتیلا حجازی قرار است نماز میت این اسطوره فوتبال ایران توسط سید حسن خمینی خوانده شود.

تجمع هواداران و مردم
طبق آخرین گزارش ها، هواداران و دوستداران ناصر حجازی صبح سه شنبه نیز، کماکان به تجمع مقابل منزل آن مرحوم ادامه داده و به سوگواری پرداختند.

به گزارش آفتاب، در حالی که قرار است مراسم تشییع پیکر مرحوم ناصر حجازی صبح فردا چهارشنبه از مقابل بیمارستان کسری و سپس ورزشگاه آزادی برگزار شود، تعداد زیادی از دوستداران و هواداران پیشکسوت فوتبال ایران مقابل منزل وی تجمع کرده‌اند و به سوگواری می‌پردازند.

این گزارش می افزاید این هواداران که در دو روز گذشته نیز مقابل بیمارستان کسری و منزل وی تجمع کرده بودند با چشمانی اشک‌بار در غم فراغ مرد دوست‌داشتی فوتبال ایران به عزاداری می‌پردازند و صدای هق هق گریه‌هایشان فضا را پرکرده است.

برنامه نود و ناگفته ها
در همین رابطه، شامگاه دوشنبه دوم خرداد، رکورد پیامک‌های برنامه نود که سوال آن در مورد ناصرحجازی بود در برنامه دیشب شکسته شد.

گفتنی است این برنامه، شامگاه دوشنبه حال و هوای خاص دیگری داشت و عادل فردوسی‌پور که در برنامه هفته قبلش آیتمی از ناصر حجازی را روی آنتن فرستاده بود، در روزی که آن مرحوم به دیار باقی شتافت، سوال پیامک برنامه‌اش را به این اسطوره ورزشی و اجتماعی کشور اختصاص داد و از مردم خواست تا به احترام حجازی عدد یک را به شماره پیامک برنامه ارسال کنند، که بالغ بر چهارم میلیون و پانصد هزار نفر ، اس ام اس های حمایتی به برنامه نود پیامک فرستادند، تا با این تعداد پیامک، هم برنامه نود رکورد زد و هم اینکه مشخص شد ناصر حجازی چقدر در بین مردم محبوب بوده است.

در گزارش ویژه این برنامه، همچنین بخشی از مصاحبه های حجازی پخش شد و تلویحا آزار های سیستم ورزش حکومتی که منجر به کنار گذاشته شدن او از فوتبال در دهه شصت شد، مورد اشاره قرار گرفت.
این مجری مردمی، در حین برنامه، ناگهان به اظهارات و منش حجازی اشاره کرد و گفت "مسؤلین بدانند کسی که دروغ نمی گوید و حرف دل مردم رو می زند، همیشه عزیز می ماند... حجازی کرنش نکرد و دولا راست نشد تا چیزی گیرش بیاید..."

شورای شهر و طرف دو فوریتی
در خبری دیگر در همین رابطه، خبرگزاری ایسنا نوشت "طرح دو فوریتی نامگذاری یك ورزشگاه در تهران به نام ناصر حجازی امروز از سوی علیرضا دبیر مطرح شده و با تائید و امضای اعضای شورا، به ریاست شورای شهر تحویل شده است."

علیرضا دبیر، عضو شورای شهر تهران، با اشاره به محبوبیت مرحوم «ناصر حجازی» در میان ملت ایران، یادآور شد: وی دومین دروازه‌بان برتر تاریخ آسیا شناخته شده و همواره در كنار ملت ایران زیسته است و لازم است ورزشگاهی بنام وی نامگذاری شود.

همسر امیری فر: اگر خودکشی همسرم دروغ است دادستان رسما تکذیب کند

مسیح علی نژاد
جرس: به دنبالِ انتشارِ خبرِ خودکشیِ «عباس امیری فر» امام جماعت مسجد نهاد ریاست جمهوری در رسانه های راستِ کشور، همسرِ این عضو نزدیک به دولتِ ایران به خبرنگار جرس گفت که آنها با مراجعه به دفترِ دادستانی تهران، خواستارِ تکذیبِ رسمی خبرِ مربوط به این خودکشی از سوی آقای جعفری دولت آبادی شدند.
پس از علنی شدن اختلافاتِ میانِ حامیانِ دولت ایران و حامیان رهبری جمهوری اسلامی بر سر استعفا یا ابقای وزیرِ اطلاعات جمهوری اسلامی، رسانه های های جناح راست و جریانِ منتقدِ دولتِ احمدی نژاد، اخبار زیادی درباره جن گیری و استفاده از رمالی در اداره کشور منتشر کرده اند. در این میان برخی خبرها حاكي از آن بود كه 25 نفر از افراد نزدیک به اسفندیار رحیم مشایی بازداشت شده اند.
دادستان تهران نیز بازداشت عباس امیری فر، مسئول امور فرهنگی نهاد ریاست جمهوری را در ارتباط با پخشِ گسترده ی سی دیِ « ظهور نزدیک است»، عنوان کرده بود.

بر اساس آنچه رسانه های منتقد دولت احمدی نژاد منتشر کرده اند، دوازده اردیبهشت ماه، عباس امیری فر از نزدیکان رحیم مشایی و امام جماعت نهاد ریاست جمهوری به جرم همدستی در تهیه سی دیِ « ظهور نزدیک است» بازداشت شد.

در ادامه ی این اختلافاتِ اصولگرایان، سایتِ جوان نزدیک به سپاه پاسداران روزِ یکشنبه نوشت عباس امیری فر اخیرا در زندان، اقدام به خودکشیِ نافرجام کرده است.

خبرهای مربوط به دستگیریِ کسانی که رسانه های منتقدِ دولت از آنان به عنوان « جریان انحرافی» یاد می کنند به شکل گسترده ای در رسانه ها بازتاب یافته است. خبرِ مربوط به خودکشیِ نافرجام عباس امیری فر نیز از جمله ی همین خبرهاست که همسرِ این عضوِ نزدیک به دولت می گوید: انگیزه ی منابعِ منتشر کننده ی این خبر را نمی داند.

 جرس گفتگوی تلفنی کوتاهی با همسر آقای عباس امیری فر انجام داده است که متن این گفتگو در پی می آید:

با توجه به انتشار خبرِ مربوط به خودکشیِ نافرجامِ آقای عباس امیری فر ممکن است بفرمایید آخرین خبری که شما از وضعیتِ همسرتان دارید، چیست؟

من فقط یک جمله بگویم؛ حاج آقا یک فردِ مومن و معتقد است. وقتی نوزده سالشان بود تحتِ شکنجه های ساواک قرار گرفتند ولی همان زمان هم دست از اعتقادشان بر نداشت. ایشان معتقد به نظامِ جمهوری اسلامی است و ۲۲ سال درس خارج از فقهِ مقامِ معظمِ رهبری را رفتند، ایشان کسی نیستند که بخواهند خودکشی کنند. این خبر از جانبِ ما کاملا تکذیب می شود، اما این فرقی به حال ما نمی کند، چیزی که برای من مهم است بی خبری من از وضعیتِ حاج آقا است. آن هم بعد از خبر مسخره و کذبی که روی زبان ها افتاده است، ما در بی خبری مطلق نسبت به وضعیت حاج آقا هستیم.

یعنی قبل از انتشار این خبر از وضعیت ایشان مطلع بودید؟

ایشان ۲۲ روز است که دستگیر شدند ما فقط همان دو روز اول مطلع بودیم که به ما زنگ زدند و گفتند که در اوین هستند و حالشان هم خوب است و مشکلی ندارند اما بیست روز کامل است که ما در بی خبری مطلق به سر می بریم.

شما اولین بار خبر مربوط به خودکشیِ نافرجامِ ایشان را از کجا شنیده اید؟

ما از سایت جوان خواندیم. خبری سراسر کذب که واقعا نمی دانم هدف از پخشِ این خبر چیست.

یعنی شما از طریقِ مقاماتِ قضایی پیگیری کردید و در جریانِ کذب بودنِ این خبر قرار گرفتید؟

بله ما هم با شنیدن این خبر سراسر کذبی که پخش شد بسیار نگران شدیم و رفتیم دادستانی و پشت درِ اتاقِ آقای جعفری دولت آبادی ایستادیم. اما ایشان جلسه داشتند و ما موفق به دیدار خودشان نشدیم. رییس دفتر ایشان در کمالِ احترام صحبتِ ما را شنیدند و رفتند خدمتِ آقای جعفری دولت آبادی حرف های ما را منتقل کردند. بعد به ما گفتند که آقای دولت آبادی قطعا این خبر را تکذیب می کنند، ما مسوول سلامتیِ حاج آقا هستیم. اما من گفتم تا صدای حاج آقا را نشنوم باور نمی توانم بکنم، چون من بی خبرم از وضعیت ایشان و اگر این خبر واقعا دروغ است آقای دادستان باید خودشان رسما این خبر را تکذیب کنند.

به هرحال این خبر را سایت جوان که گفته می شود متعلق به سپاه پاسداران است منتشر کرده آیا شما از طریقِ این سایت پیگیر شده اید تا ببیند منابعِ آنها چه کسانی بودند؟

ما راهی برای دسترسی به این سایت نداشتیم، به نظر من آقای دادستان باید پیگیری کنند که این سایت خبر را از کجا گرفته است. من و فرزندانم با خواندنِ این واقعا نگران شدیم و تا زمانی هم که صدای حاج آقا را نشنویم آرامش نخواهیم داشت. من واقعا از آقای جعفری دولت ابادی انتظار دارم که اگر با صراحت این خبر را تکذیب می کنند پیگری کنند چرا یک سایت رسمی جمهوری اسلامی چنین دروغی را منتشر کرد.

دادستان تهران پیش از این دلیل دستگیریِ همسر شما را در ارتباط با پخشِ سی دی مربوط به «ظهور نزیک است» عنوان کرده بودند، درست است؟


بله مشخصا در تمام سایت ها هم نوشته اند و خود آقای دولت آبادی هم گفته اند به دلیل توزیع سی دی ظهور دستگیر شده اند که البته ما این را تکذیب می کنیم. خود حاج آقا هم قبل از دستگیری این را تکذیب کردند. یعنی طی یک مصاحبه وقتی از ایشان در اواخر فروردین سوال کردند که آیا شما ارتباطی با سی دی ظهور دارید ایشان تکذیب کردند.

پس به رغم تکذیبِ ایشان دادستان تهران اعلام کرد که علتِ دستگیری آقای امیری فر به دلیل ارتباط با این سی دی بوده است؟


حاج آقا هیچ ارتباطی با این سی دی نداشت. ایشان هم یک روحانی هستند و با صراحت هم نظرشون را اعلام کردند که زمان ظهورِ امام زمان را هیچ کسی نمی داند و تطبیقِ مسوولان جمهوری اسلامی با امام زمان کارِ صد در صد اشتباهی بوده است، بنابراین مواضع ما در رابطه با این مسايل کاملا مشخص است، حفظَ نظام هم برای ما به فرموده ی امام خمینی از اهمِ واحبات است . الان ۲۰ روز است که ما از وضعت همسرم بی خبر هستیم به جرم اینکه می گویند حاج آقا در توزیعِ سی دی نقش داشت، اگر چنین است زودتر تلکلیف را روشن کنند، اگر مدرکی وجود دارد بیایند اثبات کنند اگر ندارند، انتظارِ ما این است که سریع تر این پرونده را رسیدگی کنند.




با تشکر از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید.

۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه

دوم خرداد یکی از نقطه های پرفروغ تاریخ ایستادگی مردم است

جوانان اصلاح طلب با تاکید بر راههای عدم خشونت
جرس: جوانان اصلاح طلب در آستانه دوم خرداد با انتشار بیانیه ای ضمن یادآوری حماسه آفرینی های مردم در این ماه پرحادثه و تبریک این ماه به ملت حق جوی ایران اظهار داشته اند: ما جوانان احزاب اصلاح طلب دوم خرداد را به عنوان یکی از نقطه های پرفروغ تاریخ ایستادگی مردم ایران پاس می داریم و همچنین سوم خرداد حماسه حضور و ایثار مردم در دفاع از خاک پاک کشور و در دفاع از استقلال و امنیت کشور را پاس می داریم و این دو حماسه حضور را تبریک می گوییم.


همچنین در بخش دیگری از این بیانیه ضمن تاکید بر پایداری در جهت احقاق حقوق ملت و در پیش گرفتن راههای مسالمت آمیز و به دور از خشونت برای تحقق خواسته ای قانونی تصریح کرده اند: ما راه رسیدن به این خواسته ها را روش های مدنی و حرکت های مسالمت آمیز و خالی از خشونت می دانیم، ما راه رسیدن به این خواسته ها را بالا بردن سطح آگاهی جامعه می دانیم تاهمه با هم برای رسیدن به حقوقمان تلاش کنیم، و برای همین هست که ما هنوز اصلاح طلبیم. ما اصلاح طلبیم چرا که ما به دنبال آینده ای هستیم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خیابان ها کتک زده است، سعادتمندتر، معنوی تر، سالم تر و زیباتر از امروز زندگی کند.
 جوانان اطلاح طلب با یادآوری مواضع و دیدگاه هایشان از ادامه دادن راه با پیشه کردن صبر و استقامت خود گفته  و افزوده اند: منش ما منش اصلاح طلبانه است نه از این رو که ظرفیت اصلاح پذیری را بالا می دانیم که برعکس هر روز اقتدار گرایان درهای پیش روی اصلاحات را بیشتر و بیشتر می بندد، ما از این رو اصلاح طلبیم که باور داریم که منش اصلا ح طلبی ما آگاهی را بالا می برد، و آگاهی جمعی ما و خرد جمعی ما بی شک راه گشودن درهای بسته ی مقابل خواسته هایمان را خواهد یافت . ما با صبر و استقامت و امید به این راه ادامه می دهیم.


متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:


به نام خداوند بخشنده مهربان


پیروزی ما آن چیزی نیست که در آن کسی شکست بخورد. همه باید با هم کامیاب شویم، اگرچه برخی مژده این کامیابی را دیرتر درک کنند
میرحسین موسوی

امروز دوم خرداد 1390 است. 14 سال می گذرد از یکی از نقطه های درخشان حضور مردم برای تعیین سرنوشتشان، یکی از نقطه های درخشا ن تاربخ که در آن مردم باور کردند می توانند در کنار هم برای تغییر بایستند، باور کردند که می توانند برای ساختن جامعه ای که در آن انسان کرامت دارد، حق دارد، احترام دارد، اختیار دارد و آزادی و استقلال دارد، بایستند. 14 سال گذشت از آن روزی که خاتمی عزیز به یادمان آورد که دوباره برای خواست تاریخیمان بپا خیزیم و در کنار آن شعار زنده باد مخالف من را مکرر به گوشمان خواند. ما دوباره تصمیم گرفتیم که برای تحقق خواسته هایمان صندوق های رای را انتخاب کنیم.
 همچنین 14 سال می گذرد از آن روزهایی که ما بار دیگر اشتباه تاریخیمان را تکرار کردیم، ما قدرت را بدست منتخبین خود سپردیم و به خانه هایمان برگشتیم، ما منتخبین خود را صاحبان قدرت و صاحبان بهترین تشخیص ها دانستیم و به خانه هایمان رفتیم و دوباره تماشاچیانی شدیم که منتخبانمان را بازیگر عرصه سیاست و فرهنگ و اقتصاد و.... می دانستیم و تنها به تشویق و توبیخ آنها پرداختیم، هرگز احساس نکردیم که ما نیز می توانیم بازیگران این عرصه باشیم، احساس نکردیم که ما نیز باید به میدان برویم و در کنار نمایندگانمان مطالباتمان را طلب کنیم، و به تدریج فاصله بین ما و نمایندگانمان بیشتر شد، و حرف هم را کمتر شنیدیم و بیشتر قضاوت کردیم. و فاصله ها بیشتر و بیشتر و تحمل مخالف کمتر و کمتر شد.


در انتخابات 22 خرداد 1388 بار دیگر با همه وجود این ضرورت را دریافتیم که باید بیاییم و بایستیم بر همان عهد دیرینمان، بار دیگر احساس کردیم که کرامتمان در دست آنان که حرمتی برای انسانیت و اخلاق و آزادی قائل نیستند پایمال می شود. بار دیگر احساس کردیم سرمایه های معنوی و مادی و انسانی کشورمان در مسیر نابودی و فنا قرار گرفته است. بار دیگر برخواستیم و این بار یاد گرفته بودیم که باید خودمان بازی گر باشیم و بایستیم و حقمان را مطالبه کنیم؛ یاد گرفته بودیم که قهرمان نمی خواهیم و هر کداممان می تواینم در قامت یک رهبر و یک قهرمان برای رسیدن به آرمانمان بایستیم ، یاد گرفته بودیم که باید همدیگر را بیشتر و بهتر تحمل کنیم.


 ما معتقدیم که انسان ها فارق از قومیت و مذهب و عقیده و جایگاه اجتماعی حقوق پایه ای و برابر دارند و با هیچ بهانه و تو جیهی نمی توان آن را نقض کرد. ما همچنان پایفشاری می کنیم که تعیین سرنوشت عمومی، حق تک تک افراد است و یکی از راه های تحقق این خواسته انتخابات آزاد و رقابتی است. ما همچنان معتقدیم که شهروندان در انتخاب سبک زندگیشان آزادند و حکومت مجاز به دخالت در آن نیست. ما همچنان معتقدیم که مردم ایران شایستگی و امکان زندگی مرفه، عادلانه و شرافتنمد را دارند و با همین امکانات فعلی می توان به این خواسته ها رسید. ما همچنان معتقدیم که حرکت برای تغییر یک حرکت پیوسته و در ادامه حرکت های صد و پنجاه سال گذشته همچون مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت و 15 خرداد 1342است.
ما راه رسیدن به این خواسته ها را روش های مدنی و حرکت های مسالمت آمیز و خالی از خشونت می دانیم، ما راه رسیدن به این خواسته ها را بالا بردن سطح آگاهی جامعه می دانیم تاهمه با هم برای رسیدن به حقوقمان تلاش کنیم، و برای همین هست که ما هنوز اصلاح طلبیم. ما اصلاح طلبیم چرا که ما به دنبال آینده ای هستیم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خیابان ها
کتک زده است، سعادتمندتر، معنوی تر، سالم تر و زیباتر از امروز زندگی کند.
آری ما همچنان اصلاح طلبیم، منش ما منش اصلاح طلبانه است نه از این رو که ظرفیت اصلاح پذیری را بالا می دانیم که برعکس هر روز اقتدار گرایان درهای پیش روی اصلاحات را بیشتر و بیشتر می بندد، ما از این رو اصلاح طلبیم که باور داریم که منش اصلا ح طلبی ما آگاهی را بالا می برد، و آگاهی جمعی ما و خرد جمعی ما بی شک راه گشودن درهای بسته ی مقابل خواسته هایمان را خواهد یافت . ما با صبر و استقامت و امید به این راه ادامه می دهیم.


ملت بزرگوار ایران در دوره های مختلف نشان داده است که برای رسیدن به آزادی و کرامت و عزت حاضر به گذشت است. این بار نیز ملت می تواند بخاطر رسیدن به مطالبات برحقش ظلم هایی که بر او رفته است را ببخشد، هرچند که این ظلم ها را فراموش نخواهد کرد، همانگونه که مادر سهراب اعرابی بزرگمنشانه اعلام کرد که از خون فرزند شهیدش می گذرد اگر که زندانیان سیاسی آزاد شوند، چرا که فرزندان ایران به زندان افتادند و به شهادت رسیدند و آسیب های جبران ناپذیر دیده اند تنها برای کرامت انسانی و رسیدن به مطالبات بر حقشان.
در همین راستا ما با وجود اینکه در طول این دو سال هیچ حرکت مثبتی در جهت برون رفت از این فضای اختناق از مجموعه حاکمیت ندیده ایم، اما باز از این مجموعه می خواهیم که برای ایجاد اعتماد و باور در دل های مردم خرداد را سرآغازی برای تغییر و اصلاح کشور قرار دهید. برای این کار در نخستین گام رهبران سبزمان میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و همه زندانیان سیاسی را آزاد کنید، در این صورت شاید نخستین گام در جهت ایجاد اعتماد و باور به وجود اراده ای در حاکمیت برای به رسمیت شناختن حق مردم و بازگرداندن قدرت به صاحبان اصلی آن یعنی مردم بوجود بیاید و فضایی برای بخشش ظلم هایی که در حق مردم شده و شهیدانی که نثار کرده اند و لطمه های روحی و جسمی و عاطفی که به زندگی مردم وارد آمده است بوجود آید.
ما جوانان احزاب اصلاح طلب دوم خرداد را به عنوان یکی از نقطه های پرفروغ تاریخ ایستادگی مردم ایران پاس می داریم و همچنین سوم خرداد حماسه حضور و ایثار مردم در دفاع از خاک پاک کشور و در دفاع از استقلال و امنیت کشور را پاس می داریم و این دو حماسه حضور را تبریک می گوییم.


جوانان احزاب اصلاح طلب
دوم خرداد 1390

آیت الله دستغیب: از موسوی و کروبی خلافی ندیدیم؛ آزادشان کنید

جرس: آیت الله دستغیب مرجع تقلید بار دیگر با تاکید به اینکه خلافی از سوی رهبران جنبش سبز رخ نداده است، خواستار آزادی آقایان موسوی و کروبی و سایر زندانیان سیاسی شد.

به گزارش حدیث سرو در این سخنرانی هفتگی در مسجد قبا آمده است:



هیچ متهمی را پیش از آنکه جرمش ثابت شود، نمی توان حصر یا زندانی کرد

از جمله مسلّمات احكام شرع كه مورد اجماع همه فقهاست و از ابتداى غيبت صغرى‏ تا كنون احدى در آن خدشه‏اى نكرده اين است كه هيچ متهمى را پيش از آنكه جرمش ثابت شود، نمى‏توان حصر يا زندانى كرد مگر متهم به قتل يا مديون متهم به غنا، چه رسد رفتارهاى غير اخلاقى با او نمود يا شكنجه‏اش داد. حتى اگر جرم كسى ثابت شد و قاضى عادل حكم به اجراى حد يا تغزير وى نمود، غير از آنچه حكم شده نمى‏توان درباره‏اش جارى كرد و حتى يك سيلى به او زد يا توهينى به او كرد كه اگر كسى چنين كند خود بايد قصاص و تعزير شود. كسانى كه در اين قبيل احكام مسلّم شرع مجادله مى‏كنند و تشخيص خود را بر دستور خداى تعالى حاكم مى‏سازند، مشمول همين آيه مى‏شوند كه «إنْ في صُدُورِهِمْ إلاَّ كِبْرٌ».
دعا برای آزادی آقایان موسوی و تمام زندانیان سیاسی
ما نيز از اين منبر براى رضاى خدا دعا مى‏كنيم كه خداوندا ما از آقايان موسوى و كروبى خلافى نديديم و به نظرمان مى‏رسد انسانهاى خوبى هستند و امروز مظلومانه در حصر قرار گرفته‏اند. همچنين ساير زندانيان سياسى كه جرمشان ثابت نشده و محاكمه نشده‏اند. پروردگارا ما به هر كه توانستيم گفتيم، بيانيه داديم، نوشتيم اما به جايى نرسيد. اكنون به تو مى‏گوييم و از تو مى‏خواهيم. تو قدرت دارى خداوندا كارى كن تا دل اينها نرم شود و اين عزيزان آزاد گردند.

حبس موسوی و کروبی را به صلاح اسلام، امنيت و ثبات نظام نمي دانيم

جمعي از فضلا، روحانيون و مدرسين حوزه
جرس: بيانيه جمعي از فضلا، روحانيون و مدرسين حوزه علميه قم در آستانه يكصدمين روزحصر غير قانوني آقايان كروبي و موسوي با صدور بیانیه ای تاکید کرده است: به صلاح اسلام، امنيت و ثبات نظام نمي دانيم. بديهي است تشديد برخوردهاي قهري و امنيتي با معترضان و منتقدان و دامن زدن به فضاي التهاب و اتهام و توهين از طریق رسانه ها و فضاهاي عمومی کشور، نتیجه اي جز افزایش تندروي ها و تحریک به ساختارشکنی هایی که خواست بد خواهان است، در پی نخواهد داشت.

 
در این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفت آمده است: خرداد ماه تداعي گر غم ها، شادي ها، پيروزي ها و اميد هاي معني دار و  پر صلابت ملت ماست. نگراني از مخاطراتي كه سرمايه ها و دستاوردهاي تاريخيمان را تهديد مي كند، وظيفه اي بس سنگين بر دوش همگان مي نهد.

در ادامه این بیانیه تصربراي پاسداشت ارزشهاي اسلامي، انساني و اعتلاي كشور، به پيروي از مراجع اعظام تقليد و همه خير خواهان ملك و آيين، اعلام مي دارد، استمرار تضييقات اخير ياران ديرين امام راحل (ره) و مديران سابق و معتمدان جمهوري اسلامي، حضرت حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ مهدي كروبي و جناب آقاي مهندس ميرحسين موسوي و همسران گراميشان را به صلاح اسلام، امنيت و ثبات نظام نمي دانيم. بديهي است تشديد برخوردهاي قهري و امنيتي با معترضان و منتقدان و دامن زدن به فضاي التهاب و اتهام و توهين از طریق رسانه ها و فضاهاي عمومی کشور، نتیجه اي جز افزایش تندروي ها و تحریک به ساختارشکنی هایی که خواست بد خواهان است، در پی نخواهد داشت.


این بیانیه به امضای علما و فضلای زیر رسیده است:

جعفر آریانی، حسین آشوری، علی آقانوری، محسن ابراهیمی، منصور ابراهیمی، رضا احدی، ولی الله احراری، سید احمد رضا احمدپور، اصغر احمدی، رضا احمدی، مرتضی احمدیان، مسعود ادیب، سیدمحمدحسن حسینی ارسنجانی، حسن ارمی، احمد رضا اسدی، علی اصفهانی، ابوالحسن الله بداشتی، علی الله بداشتی، حبیب الله امیری، علی امیری، علی انتشاری، علی اندیشه، اوجی، سید محمد علی ایازی، بروجردی، حسنعلی بنکدار، مهدی پورحسینی، محمدکاظم تقوی، تهرانی، محمد حاضری، حبیب اللهی، ابراهیم حجازی، غلامرضا حجتی، حسن حسن­زاده خراسانی، مرتضی حسینی، سیداسماعیل حسینی المدنی، سیدباقر حسینی مهری، کاظم حیدری، خادمی، شمس الدین خسروی، احمد خلج، محمد خطیب، محمد دانش، محمود دردکشان، علی درویش، دلیر، ابراهیم رحیمی، حسن رحیمی، محسن روزبهی، زارع، محمد علی سادات الحسینی، سعادت، رضی الله سعادتی، سعیدی، جعفر سعیدیان­فر، حسین سلیمانی، عبدالرحیم سلیمانی، علی شاه زیدی، حجت شاه زیدی، حمیدرضا شریعتمداری، رحیم شمس آبادی، رضا صادقی، اصغر صالحی، علیرضا صالحی، محمدعلی صالحی، نعمت­الله صالحی، احمد صدیقی، محمود صلواتی، رضا ضیائی، طاهری، سیدصالح طباطبائی­ن‍ژاد، احمدعابدینی، محمدحسن عارفی­پور، عبدالرسول عطائی، کاظم عظیما، علی غفاری، علی­اکبر غفاری، محمدتقی فاضل میبدی، فلاح، قادرالحسینی، سید­امیر قاسمی، حسین قاسمی، محمد رضا قاسمی، حسن قربانی، حیدر قنبری، غلامحسین قیصری، حسن قیومی، حسین قیومی، عبدالله کاظمی، محمدصادق کاملان، محمدرضا کرباسی، محمدعلی کوشا، کاظم کیمیایی، ولی الله کهن زاد، عبدالکریم کیوان نژاد، حسن گیوه­چی، ابوذر مالکی،محمدتقی متقی، سیداحمد مجیدی، رمضانعلی محمدی، سیف­الدین محمدی، سیدضیاء مرتضوی، ابوالقاسم مستشاری، حسن مصباح، مرتضی معینی، سیدحسین مقدس نژاد، ناصر مکاریان، مهدی منتظرالقائم، احمد منتظری، سعید منتظری، مرتضی منتظری، محمدحسن موحدی ساوجی، سیدحسین موسوی تبریزی، سید جعفر موسوی، سید علی موسوی، سید محمدرضا موسوی، سیدابوالفضل موسویان، سیدجواد مهری، میرزا محمد مهرابی، سیدعلی میرموسوی، غلامحسین نادی، محمد ناصری، سیداصغر ناظم­زاده، مجتبی نامدار، نصراللهی، محمدرضا نوراللهیان،سیدصالح نوریان،محمود واحد،حسین هاشمی، سیدحمید هاشمی، سیدهادی هاشمی، علی یاری، سیدحسین یوسفی.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

اگر با فریاد آیت‌الله منتظری همراهی می شد، امروز شاهد این همه ظلم و شکنجه نبودیم

جــرس: در پی اظهارات هاشمی رفسنجانی در جریان مصاحبه با سایت آینده، و بیان مواردی از ده سال اول انقلاب، احمد منتظری با ارسال جوابیه ای به این اظهارات، خطاب به رئیس مجلس وقت ایران خاطرنشان کرد "اگر هنگامی که آیت‌الله منتظری مسأله شکنجه در زندان‌ها را مطرح می‌کرد، به جای بایکوت کردن و حبس اطرافیان و وابستگان و در نهایت حصر خود ایشان، با متجاوزین به حقوق مردم برخورد می‌شد، آیا امروز شاهد شکنجه‌های قرون وسطایی در زندان‌ها بودیم؟! "

به گزارش سایت دفتر مرحوم آیت الله منتظری، پسر این مرجع تقلید در پاسخ به برخی اظهارات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام خطاب به او یادآور شده است "اگر آن روز که آیت‌الله منتظری پس از فتح خرمشهر و در زمان اقتدار رزمندگان عزیز پیشنهاد اتمام جنگ را مطرح نمود، پذیرفته می‌شد، آیا شاهد این همه خسارات جانی و مالی بودیم و آیا لازم می‌شد جام زهری نوشیده شود؟!

متن جوابیۀ احمد منتظری به هاشمی رفسنجانی به شرح زیر است:

آقای هاشمی رفسنجانی زید عزّه
پس از عرض سلام و آرزوی سلامتی برای شما و خانواده محترم
مصاحبه اخیر جنابعالی با سایت آینده از این نظر که خواسته‌اید ناگفته‌هایی را بیان نمایید قابل تقدیر است اما چون به حافظه خود اعتماد نموده‌اید، مشتمل بر مطالب خلاف واقع نیز هست که چه بسا تاکنون خوانندگان تذکر داده‌اند.

همچنین لازم است این نکته را یادآوری نمایم که ذکر خاطرات شخصی و تکرار کلمات عامیانه، که در یک جوّ دوستانه و صمیمی و زمان خاصی مطرح شده، باعث شده است بسیاری از دوستان تلقی توهین نمایند و با حالتی ناباورانه مطالب مصاحبه حضرتعالی را بیان می‌نمایند. البته اینجانب یقین دارم چنین قصدی نبوده ولی لازم دانستم جنابعالی را به این نکته آگاه نمایم.

اختلاف در دیدگاه‌ها و راهکارها امری بسیار طبیعی است. به عنوان مثال محرم دانستن مردم به عنوان صاحبان اصلی مملکت و شفاف بودن با آنان و انتقاد علنی از مسئولین، که شیوه مرحوم آیت‌الله العظمی منتظری بود، برای شما قابل قبول نبود؛ ولی آیا هنوز هم بر این نظر خود پابرجا هستید؟

ملاقات کنندگان با آیت الله منتظری – علاوه بر مردم عادی- مقامات و شخصیت‌ها از قبیل وزرا و نمایندگان مجلس و مسئولین قضایی و ائمه جمعه و روحانیونی بودند که هر کدام گزارش ها و اطلاعات مستندی را به ایشان منتقل می‌کردند که موجب احساس تکلیف برای معظم‌له می‌شد.

در مورد وضع زندان‌ها و اعدام‌ها منابع خبری و مستندات ایشان علاوه بر موارد فوق، گزارش های هیئت عفو امام و نیز نمایندگان ایشان در زندان‌ها بودند و منابع اطلاعات ایشان در مورد جبهه‌ها، فرماندهان و رزمندگانی بودند که در صحنه جنگ حضور داشتند.

آیا سزاوار است اعتماد کردن به گزارش های مستند را "زود قضاوت کردن" و "شنیده‌ها را مطرح کردن" نامید؟

اگر هنگامی که آیت‌الله منتظری فریاد دفاع از جان و مال و آبروی دگراندیشان و مخالفین را سرمی‌داد، جنابعالی و دوستان نیز همراهی می‌‌نمودید و این ارزش‌های والای انسانی را ارج می‌نهادید، آیا امروز شاهد این همه بی حرمتی به فعالان سیاسی و منتقدین و حتی مراجع تقلید و عالمان و دانشمندان بودیم؟!

اگر هنگامی که آیت‌الله منتظری مسأله شکنجه در زندان‌ها را مطرح می‌کرد، به جای بایکوت کردن و حبس اطرافیان و وابستگان و در نهایت حصر خود ایشان، با متجاوزین به حقوق مردم برخورد می‌شد، آیا امروز شاهد شکنجه‌های قرون وسطایی در زندان‌ها بودیم؟!

اگر آن روز که آیت‌الله منتظری پس از فتح خرمشهر و در زمان اقتدار رزمندگان عزیز پیشنهاد اتمام جنگ را مطرح نمود، پذیرفته می‌شد، آیا شاهد این همه خسارات جانی و مالی بودیم و آیا لازم می‌شد جام زهری نوشیده شود؟!

اگر آن روز که آیت‌الله منتظری فریاد می‌زد که نظام ما وقتی ارزشمند است که قائم به شخص یا اشخاص نبوده و جمهوریت و اسلامیت آن باید اصل و پابرجا باشد، او را همراهی می‌کردید، آیا این همه ضربه به جمهوریت و اسلامیت نظام وارد می شد؟!

اگر آن روز که...

اگر ...
امیدوارم جنابعالی و همه دوستان واقعی نظام و کشور با همدلی و اتحاد و گذشت در جهت اصلاح امور گام برداشته و در راه خدمت به مردم موفق باشید.

احمد منتظری
بیست و نهم اردیبهشت ماه ۱٣٩۰


گفتنی است اخیرا هاشمی رفسنجانی در گفت و گویی مطالبی در مورد برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری ایراد کرده بود.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۴, شنبه

بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید در حمایت از حرکت اعتراضی دانشجویان

شورای هماهنگی راه سبز امید، با انتشار بیانیه ای، ضمن محکوم کردن سرکوب دانشگاهیان و طرحها و اقداماتی که موجب افول سطح علمی دانشگاهها و مراکز علمی کشور میشوند، از حرکتهای اعتراضی مسالمت امیز و خودانگیختة دانشجویان حمایت و از همه دانشگاهیان  دعوت کرده است تا  در این حرکتهای مدنی مسالمت آمیز، شرکت نمایند.

به گزارش جرس، متن بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید بشرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از شش سال اجرای مدیریت پادگانی بر دانشگاه ها و اعمال سیاست های نسنجیده و تکرار برنامه های شکست خورده، حاکمیت شرایط امنیتی روزافزون، مهندسی نیروی انسانی در سطح هیئت علمی، کارکنان و دانشجویان، اینک نتایج زیانبار این شیوه نادرست چنان بر همگان آشکار شده که دانشجویان، این پیشتازان حرکت های مصلحانه در همه جوامع و از جمله جامعه ما، تصمیم به ابراز مجدد اعتراض و مقاومت در برابر وخامت روزافزون وضعیت دانشگاه ها گرفته اند.

دانشجویان عزیز هر روز شاهد اخراج، بازنشستگی اجباری و محدودیت طرح مسائل و مشکلات موجود بوسیله استادانشان که بخشی از نخبگان فکری و سرمایه های علمی کشور هستند می باشند. احضار پیاپی دانشجویان، محرومیت موقت یا دائم از تحصیل، گرفتن تعهدهای شفاهی و کتبی مبنی بر عدم هرگونه فعالیت سیاسی، در کنار وضعیت اسفبار امکانات رفاهی، خوابگاه های غیراستاندارد، تغذیه نامطلوب، جلوگیری از هرگونه فعالیت اجتماعی که تحت نظر نهادهای وابسته به حکومت نباشند، تنزل کیفیت آموزشی ناشی از افزایش بی رویة سهمیه های خاص در مبدأ ورودی مقاطع مختلف تحصیلی، تنها نمونه هایی از چهرة تأسفبار دانشگاه های ما هستند.

جالب اینجاست که مدیریت پادگانی، تمامی مشکلات را ناشی از «اسلامی نبودن» دانشگاه ها می داند و راه حل را در تغییر مواد آموزشی، تک جنسیتی کردن دانشگاه ها و تزریق اساتید همفکر و همسو با دولتمردان در هیئت علمی دانشگاه ها می جوید. آیا از نهادی مانند دانشگاه که اصلی ترین مرکز دانش و پژوهش در کشور است انتظار نمی رود که اتخاذ اینگونه تصمیم ها پس از طی فرایندهای علمی و کارشناسی توسط صاحبنظران موجود در مراکز دانشگاهی صورت پذیرد؟ آیا تک جنسیتی کردن اقتدارگزایانه دانشگاه ها بدون مشورت با دانشجویان و اساتید به مثابه اهانت به شعور دانشجویان و صغیر فرض کردن آنها در تنظیم روابط اجتماعی شان نیست؟ آیا با صرف تغییر نام فرار مغزها به مهاجرت نخبگان، مسئلة جدی از دست رفتن سرمایه های عظیم انسانی و اجتماعی که معادل میلیاردها تومان در سال است می توان سرپوش نهاد؟ آیا با تشکیل کرسی های آزاداندیشی فرمایشی، می توان خسارت های جبران ناپذیر ناشی از جلوگیری از شکل گیری فضای نقادانه باز و آزادی اندیشه را جبران نمود؟

مشکل بزرگ صاحبان قدرت این است که در درک اهمیت جایگاه، معنا و تأثیر اندیشه ناتوانند. به فرض که بتوان با توسل به زور دهان ها را از گفتن حقیقت، گوش ها را از شنیدن عقیده و چشم ها را از دیدن واقعیت بازداشت، خودکامگان را به دنیای بزرگ اندیشه ها راهی نیست، و دانشگاه، مهد اندیشه هاست.


شورای هماهنگی راه سبز امید، ضمن محکوم کردن سرکوب دانشگاهیان,طرحها و اقداماتی که موجب افول سطح علمی دانشگاهها و مراکز علمی کشور میشوند, از حرکتهای اعتراضی مسالمت امیز و خودانگیخته دانشجویان حمایت و از همه دانشگاهیان عزیز دعوت می کند در این حرکتهای مدنی مسالمت آمیز، شرکت نمایند.

نقض گسترده حقوق بشر، تشدید محدودیت آزادی بیان و شکنجه و اعمال غیر قانونی علیه بازداشت شدگان

در گزارش سالانه سازمان عفو بین الملل در مورد ایران
سازمان عفو بین الملل در پنجاهمین گزارش رسمی سالانه خود، با تمرکز بر موارد نقض حقوق بشر در خاورمیانه و کشورهای شمال آفریقا، وضعیت نقض حقوق بشر در ایران را نیز مورد بررسی قرار داده و از "تشدید محدودیت آزادی بیان، تجمع و تشکل"، "تداوم اعدام"، بازداشت و ربایش و صدور احکام سنگین برای فعالان و مخالفان و دگراندیشان" و موارد مشابه خبر داده است.

در این گزارش همچنین قیام های کشورهای عربی و موارد نقض حقوق بشر در آنها مورد اشاره قرار گرفته و همزمان خاطرنشان شده است "اگرچه شبکه‌های اجتماعی اینترنت از قبیل فیسبوک و تویی‌تر نفش مهمی در انقلاب کشورهای عربی داشته‌اند، اما دولتهای این کشور‌ها نیز از این وسیله برای اعمال قدرت خود بهره گرفته‌اند. "

این گزارش که امسال برای پنجاهمین سال متوالی منتشر شد، آزادی بیان در ۹۸ کشور، اجرای احکام اعدام در ۵۴ کشور و زندانیان عقیدتی را در ۴۸ کشور بررسی کرده است.

مشروح بخش ایران، در پنجاهمین گزارش سالانۀ سازمان عفو بین الملل، به شرح زیر است:

گزارش سالانه عفو بین‌الملل درباره ایران
ایران
جمهوری اسلامی ایران
رییس کشور: رهبر جمهوری اسلامی ایران: آیت الله سید علی‌خامنه‌ای
رییس دولت: رییس جمهور: محمود احمدی‌نژاد
مجازات اعدام: برقرار است
جمعیت: ۱/۷۵ میلیون
امید به زندگی: ۹/۷۱ سال
میزان مرگ و میر زیر ۵ سال (پسر/دختر): ۳۳/۳۵ در ۱۰۰۰
سواد بزرگسالان: ۳/۸۲ در صد

دولتمردان محدودیت های شدید بر آزادی بیان، تجمع و تشکل را ادامه دادند. کنترل گسترده ای بر رسانه های داخلی و بین المللی به قصد کاستن از تماس ایرانیان با دنیای خارج برقرار شد. افراد و گروه ها در صورت مشاهده همکاری با سازمان های حقوق بشری و رسانه های فارسی زبان مستقر در خارج در خطر دستگیری، شکنجه و زندان بودند. مخالفان سیاسی، فعالان حقوق زنان و حقوق اقلیت ها و دیگرمدافعان حقوق بشر، وکلا، روزنامه نگاران و دانشجویان در دستگیری های دسته جمع و غیر آن بازداشت شدند و صدها نفر به زندان رفتند. شکنجه و بدرفتاری های دیگر با بازداشت شدگان مرسوم بود و با معافیت از مجازات دنبال می شد. تبعیض علیه زنان در قانون و عمل ادامه داشت. دولتمردان اعدام 252 نفر را تایید کردند، اما گزارش های معتبری از اعدام بیش از 300 نفر دیگر نیز دریافت شد. تعداد کل واقعی ممکن است بیشتر باشد. حداقل یک مجرم نوجوان نیز اعدام شد. صدور حکم اعدام با سنگسار ادامه یافت، اما از اجرای سنگسار اطلاعی در دست نیست. حکم شلاق و قطع عضو به تعداد رو به افزایشی به اجرا در آمد.

پیش زمینه
کارنامه حقوق بشر ایران در ماه فوریه در چارچوب بررسی ادواری جهانی سازمان ملل مورد رسیدگی قرار گرفت؛ درپی آن، دولت تمام توصیه های کلی را پذیرفت اما توصیه های مربوط به اصلاحات مشخص برای پایان دادن به تبعیض مذهبی و قومی و اجرای مجازات اعدام، به ویژه در مورد مجرمان نوجوان، را رد کرد. دولت در عین حال توصیه به همکاری با بعضی مراجع حقوق بشری سازمان ملل را رد کرد.

در ماه آپریل، ایران به عضویت کمیسیون وضع زنان سازمان ملل انتخاب شد. در ماه آگوست، کمیته رفع تبعیض نژادی از « محدودیت در برخورداری» جوامع مختلف اقلیت از «حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی»، به ویژه در زمینه مسکن، آموزش، آزادی بیان و مذهب، بهداشت و اشتغال ا براز نگرانی کرد. در ماه سپتامبر، دبیر کل سازمان ملل در گزارشی به مجمع عمومی سازمان ملل بر «حوزه های فراوان نگرانی مداوم در باره حقوق بشر» تاکید کرد. در ماه دسامبر، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه ای با ابراز نگرانی در باره حقوق بشر در ایران تصویب کرد و از دولت خواست برای پایان دادن به نقض حقوق بشر اقدام کند.

دهها یا شاید صدها نفر از ایرانیان به خاطر امنیت خود در اثر سرکوب شدید به وسیله دولتمردان از ایران فرار کردند.
تنش بین المللی مربوط به برنامه غنی کردن هسته ای ایران ادامه پیدا کرد. در ماه ژوئن، شورای امنیت سازمان ملل به خاطر نگرانی درباره ساخت سلاح هسته ای، تحریم های بیشتری علیه ایران برقرار کرد.
گروه های مسلح در بمب گذاری ها غیرنظامیان را به قتل رسانیدند. برای نمونه، در حمله ای به یک مسجد در زاهدان در ماه ژوئیه 21 نفر از جمله نمازگزاران کشته و صدها نفر زخمی شدند. حمله دیگری در نزدیکی مسجدی در چابهار به کشته شدن 38 نفر و زخمی شدن 50 نفر انجامید. جنبش مقاومت مردم ایران، گروه مسلحی که به جندالله نیز شهرت دارد، مسؤولیت هر دو حمله را به عهده گرفت. در ماه سپتامبر، بمب گذاری در مهاباد به کشته شدن حداقل 10 نفر و زخمی شدن بیش از 80 نفر از جمله کودکان انجامید. در پی آن، بنا به گزارش ها نیروهای ایرانی از مرز عراق عبور کردند و حداقل 30 نفر را کشتند. گروه های کُرد مسؤولیت حمله را تکذیب کردند.

آزادی بیان، تجمع و تشکل
دولت محدودیت های حاکم بر آزادی بیان، تجمع وتشکل را که در سال 2009 برقرار کرده بود تشدید کرد. نیروهای امنیتی درسطح گسترده ای برای بازداشتن یا پراکندن اعتراض های عمومی گسیل شدند. ده ها یا شاید صدها نفر از کسانی که در ارتباط با اعتراض های عمومی در سال 2009 دستگیر شده بودند در بازداشت باقی بودند و بیشتر آنها حکم زندان خود را می گذراندند، گرچه عده ای آزاد شدند. ده ها نفر در 2010 دستگیر شدند.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی که در انتخابات ریاست جمهوری خرداد 1388 به رقابت با رییس جمهور احمدی نژاد پرداخته بودند، با محدودیت های شدید بر آزادی حرکتشان روبرو شدند. طرفداران دولت به آنها یا خانواده های آنها حمله کردند و به روزنامه ها دستور داده شد در باره آنها یا رییس جمهور پیشین محمد خاتمی گزارشی منتشر نشود. دو حزب عمده سیاسی مخالف با دولت غیرقانونی اعلام شدند و ممنوعیت احزاب دیگر ادامه یافت.
دولت استادان «سکولار» را از دانشگاه ها اخراج کرد و دانشجویان فعال در اعتراض های دانشگاهی را از تحصیل محروم نمود.
دولتمردان به ایجاد محدودیت بر دسترسی به منابع اطلاعاتی بیرونی مثل اینترنت ادامه دادند. ارسال پارازیت روی برنامه های بین المللی رادیو و تلویزیونی ادامه یافت. در ماه ژانویه، مقامات تماس ایرانیان را با بیش از 60 سازمان خبری مستقر در خارج ممنوع کردند. اشخاصی که حاضر بودند با رسانه های معدود فارسی زبان در باره مسایل حقوق بشری گفتگو کنند مورد تهدید یا آزار و اذیت ماموران امنیتی قرار گرفتند. بسیاری از ایرانیان برای ابراز نظریات خود به وبسایت های شبکه های اجتماعی روی آوردند.
دولتمردان روزنامه ها و نشریه های دانشجویی را ممنوع کردند و روزنامه نگارانی را که گزارش هایشان را «علیه نظام» تلقی می کردند مورد پیگرد قرار دادند. یک «ارتش سایبری» مرموز، که گویا با سپاه پاسداران مرتبط است، حمله هایی را علیه وبسایت های داخلی و خارجی که ضد دولت تلقی می شدند ترتیب داد، و وبسایت های دیگر، شامل بعضی وبسایت های مرتبط به رهبران مذهبی، فیلتر شدند.

دستگیری ها و بازداشت های خودسرانه
ماموران امنیتی، عموما با لباس شخصی و بدون نشان دادن کارت شناسایی یا حکم دستگیری، به دستگیری خودسرانه مخالفان دولت و کسانی پرداختند که بر اساس نظریات یا روش زندگیشان منتقدان ارزش های رسمی محسوب می شدند. فعالان حقوق بشر، فعالان سندیکایی مستقل، دانشجویان و مخالفان سیاسی از جمله دستگیر شدگان بودند.
دستگیرشدگان مدت های طولانی بدون امکان تماس با وکیل یا خانواده در بازداشت می ماندند، شکنجه می شدند یا در معرض بدرفتاری های دیگر قرار می گرفتند، و از امکانات درمانی محروم می شدند. بعضی از آنها پس از محاکمه های ناعادلانه به احکام زندان طولانی محکوم شدند. اشخاص دیگری که در سال های پیش پس از محاکمه های ناعادلانه زندانی شده بودند در زندان باقی ماندند.
• در فوریه، گروه تحقیق سازمان ملل در باره بازداشت خودسرانه اعلام کرد که سه تبعه آمریکا که در ژوئیه 2009 (تیر 1388) در حین کوهنوردی دستگیر شده بودند، در بازداشت خودسرانه به سر می برند. همین گروه در مرداد به این نتیجه رسید که که عیسی سحرخیز، روزنامه نگار و عضوکمیته دفاع از آزادی مطبوعات، که از تیر 1388 در بازداشت بوده و در سپتامبر 2010 (شهریور 1389) به اتهام «اهانت به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام» به سه سال زندان محکوم شد، در بازداشت خودسرانه است و باید آزاد شود.
• وکیل حقوق بشری، نسرین ستوده، در تاریخ 4 سپتامبر (13 شهریور) دستگیر شد. در پایان سال 2010 او هنوز در زندان بود و به اتهام های امنیتی مربوط به فعالیت های مسالمت آمیز حقوق بشری و دفاع از موکلانش محاکمه می شد.

محاکمه های ناعادلانه
سال 2010 شاهد انحطاط بیشتر نظام عدالت کیفری بود که از حقوق بشر حمایت نکرد. محاکمه مظنونان سیاسی به شدت ناعادلانه و اغلب با اتهام های مبهمی بود که جرایم کیفری مشخصی محسوب نمی شدند. این مظنونان اغلب بدون وکیل مدافع و بر اساس «اعتراف» یا اطلاعات دیگری که گویا در اثر شکنجه در دوره بازداشت پیش از محاکمه کسب می شد محکوم می شدند. دادگاه ها بدون تحقیق در باره شیوه کسب این «اعترافات» آنها را به عنوان مدرک می پذیرفتند.
• وبلاگ نگار حسین رونقی ملکی که در آذر 1388 دستگیر شد، به اتهام مربوط به امنیت ملی به 15 سال زندان محکوم شد. زمانی که او گفت شکنجه اش کرده اند، قاضی جواب داد «حق شما همین است.»

شکنجه و بدرفتاری های دیگر
شکنجه و بدرفتاری های دیگر در دوره بازداشت پیش ازمحاکمه باز هم رایج بود و در اثر محرومیت منظم از دسترسی به وکیل و تداوم معافیت از مجازات برای مجرمان تسهیل می شد. روش هایی که گزارش شده است شامل ضرب و شتم شدید؛ فرو کردن سر متهمان در داخل توالت برای خوردن مدفوع؛ اجرای اعدام ساختگی؛ حبس در فضای بسیار کوچک و تنگ؛ محرومیت از نور، غذا و آب؛ و محرومیت از درمان است. بنا به گزارش ها در یک مورد، یک مرد بازداشت شده مورد تجاوز قرار گرفت. دیگران هم تهدید به تجاوز شده اند.
• در آگوست (مرداد)، بنا به گزارش ها یک کُرد به نام غلامرضا بیات، پس از این که مورد ضرب و شتم قرار گرفت، در اثر خونریزی داخلی در کامیاران در حبس درگذشت. جزییات شکنجه انجام شده در سال 2009 بیشتر از پیش منتشر شد. در فوریه، یکی از اعضای پیشین نیروی شبه نظامی بسیج شرح داد که در شیراز ده ها پسر که دستگیر شده و در یک کانتینر حمل بار کشتی حبس شده بودند منظم مورد تجاوز قرار می گرفتند. او و چند نفر دیگر، پس از ابراز ناراحتی نزد یکی از فرماندهان بسیج، 100 روز بدون تماس با خانواده هایشان بازداشت شدند و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. او ادعا کرد که اعدام ساختگی را در باره او به اجرا در آورده اند.

معافیت از مجازات
اعضای نیروهای امنیتی با معافیت تقریبا کامل از مجازات به نقض حقوق بشر ادامه دادند.
به نظر می رسد محاکمه 12 نفر، شامل 11 نفر از ماموران متهم به ارتکاب تعدی های فاحش در بازداشتگاه کهریزک پیش از تعطیل شدن آن در تیرماه 1388، به این قصد انجام شد که ماموران پایین رتبه را سپر بلای بعضی ازتعدی های فاحش پس از انتخابات خرداد 1388 کند که در چندین مورد به مرگ بازداشت شدگان انجامید. دو نفر از 12 نفر به مرگ محکوم شدند اما مورد بخشش خانواده های قربانیان قرار گرفتندکه در قانون ایران مجاز است. نُه نفر دیگر به زندان محکوم شدند.
در طی سال 2010، حداقل 50 نفر در ارتباط با تعدی های بلافاصله پس از انتخابات 1388 در خوابگاه دانشگاه تهران مورد پیگرد قرار گرفتند.

مدافعان حقوق بشر
مدافعان حقوق بشر که برای احترام بیشتر به حقوق زنان و اقلیت های قومی و پایان دادن به اعدام مجرمان نوجوان و سنگسار فعالیت می کردند، قربانی نقض فاحش حقوق بشر بودند. فعالان حقوق زن، وکلا، فعالان سندیکایی، فعالان حقوق اقلیت های قومی، دانشجویان و دیگر مبارزان حقوق بشر که در سال های گذشته مورد محاکمه قرار گرفته و زندانی شده بودند، در بازداشت ماندند. عده ای دیگر قربانی دستگیری خودسرانه، آزار و اذیت، پیگرد و محاکمه ناعادلانه شدند. بعضی از آنها زندانی وجدانی [عقیدتی] بودند؛ بعضی نیز از سفر به خارج محروم شدند. ممنوعیت اتحادیه های صنفی ادامه داشت.
• عمادالدین باقی، روزنامه نگار، نویسنده و رییس یک سازمان غیردولتی ممنوعه مدافع حقوق زندانیان که بین دسامبر 2010 و ژوئن 2010 در بازداشت بود، در ماه دسامبر یک حبس 7 ساله را شروع کرد. او به خاطر فعالیت های مسالمت آمیز حقوق بشری و روزنامه نگاری مورد پیگرد واقع شده است.
دولتمردان اعضای سازمان های عادی حقوق بشری، از جمله کمیته گزارشگران حقوق بشر و فعالان حقوق بشر ایران، را مورد آزار قرار دادند و گاهی دستگیر کردند.
• شیوا نظرآهاری، یکی از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر، که در آذر 1388 دستگیر شده بود در شهریور 1389 پیش از محکومیت به شش سال زندان با وثیقه آزاد شد. او در انتظار نتیجه اعتراض به حکم، که نیمی از آن باید در «تبعید» سپری شود، آزاد است.

تبعیض علیه زنان
زنان با تداوم تبعیض در قانون و عمل روبرو بودند؛ زنانی که برای حقوق زنان مبارزه می کنند هدف سرکوب دولتی واقع شدند. مجلس پیش نویس لایحه ای را در باره حمایت از خانواده مورد بحث قرار داد که مفاد جنجالی آن در صورت تصویب به کاهش بیشتر حقوق زنان می انجامد. فعالان حقوق زن، از جمله زنانی که کمپین یک میلیون امضا برای برابری قانونی زنان را به راه انداختند، در معرض فشار بودند.
• محبوبه کرمی، یکی از اعضای کمپین یک میلیون امضا، در مارچ برای پنجمین بار دستگیر شد و تا 18 آگوست در بازداشت ماند. او در سپتامبر به خاطر عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر ایران، «تبلیغ علیه کشور» و «تبانی علیه کشور» به چهار سال زندان محکوم شد اما در انتظار تجدید نظر آزاد است.
• حکم شش ماه زندان دو زن، به نام های فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی، که به اتهام مربوط به جمع آوری مسالمت آمیزامضا برای کمپین یک میلیون امضا محکوم شده بودند در پایان سال در دادگاه تجدید نظر تایید شد.
در آپریل، مقام رهبری خواستار توجه دوباره به اجرای طرح پوشش اجباری دولتی شد. در ماه مه، طرح «عفاف و حجاب» بر اساس قانون سال 1384 به راه افتاد و کسانی را که در انظار عمومی مقررات پوشش را رعایت نمی کنند، از جمله در دانشگاه ها، هدف قرار داد. در سپتامبر، گزارش شد که ثبت نام زنان در دانشگاه ها کاهش قابل ملاحظه ای یافته است.

تبعیض ـ اقلیت های قومی
اقلیت های قومی ایران شامل عرب های اهوازی، آذربایجانی ها، بلوچ ها، کردها و ترکمن ها در قانون و عمل قربانی تبعیض روش ـ مندی هستند. استفاده از زبان های اقلیت ها در مدارس و ادارات دولتی هنوز ممنوع است. اشخاصی که برای مشارکت سیاسی بیشتر یا شناسایی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مبارزه می کنند به طور سیستماتیک با تهدید، دستگیری و زندان روبرو بودند.
• در سپتامبر، چهار عرب اهوازی که از ژوئن 2009 بازداشت بودند گویا به اتهام «محاربه با خدا و افساد فی الارض» به اعدام محکوم شدند.
• در حدود 20 فعال آذربایجانی که در سالگشت تظاهرات عمومی سال 1385 علیه کاریکاتوری در یک روزنامه دولتی که به نظربسیاری از آذربایجانی ها توهین آمیز بود در ماه مه دستگیر شده بودند، در نوامبر آزاد شدند. اکبر آزاد، نویسنده، در بازداشت ماند چون خانواده اش نتوانست وثیقه زیاد او را تامین کند.
• در ژوئیه گزارش شد که محمد صابر ملک رییسی، جوان 15 ساله بلوچ اهل سرباز، بدون محاکمه از سپتامبر 2009 در بازداشت مانده است، احتمالا برای این که برادر بزرگترش خودش را به دولت تسلیم کند. در دسامبر، 11 مرد بلوچ پس از محاکمه های ناعادلانه در زاهدان اعدام شدند، گویا به تلافی بمب گذاری جنبش مقاومت مردم ایران که پنج روز پیش از آن انجام شده بود.
• کاوه قاسمی کرمانشاهی، فعال حقوق بشر کُرد و عضو کمپین یک میلیون امضا از فوریه تا مه شامل 80 روز انفرادی در بازداشت بود. محاکمه او به اتهام مربوط به امنیت ملی در اکتبر شروع شد.
• در اکتبر، آرش سقر، فعال ترکمن در ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی، پس از این که برای «جاسوسی برای ترکمنستان» مجرم شناخته شد به هشت سال زندان محکوم شد.
آزادی دین
اعضای اقلیت های دینی، شامل نوکیشان مسیحی، مسلمانان اهل سنت، روحانیون شیعه مخالف، و جوامع اهل حق و دراویش، قربانی تبعیض، آزار و اذیت، بازداشت خودسرانه، و حمله به اموال بودند. اعضای جامعه بهایی، که از آموزش عالی محروم ماندند، با زجر و آزار افزایش یافته ای روبرو شدند.
• آیت الله کاظمینی بروجردی، روحانی شیعه مخالف، پس از محاکمه ناعادلانه در سال 2007 هنوز در زندان به سر می برد. در دسامبر هفت نفر از پیروان او دستگیر شدند.
• هفت رهبر بهایی که در سال 2008 دستگیر شده اند در آگوست پس از محاکمه های بسیار ناعادلانه به 20 سال زندان محکوم شدند. آنها برای جاسوسی و تبلیغ علیه اسلام مجرم شناخته شدند. گزارش ها در سپتامبر حاکی بود که حکم های آنها در تجدید نظر نصف شده است.
• در ماه مه، 24 درویش به خاطر شرکت در تظاهرات در گناباد در شمال شرقی ایران به حکم های زندان، تبعید داخلی و شلاق محکوم شدند.
• یوسف ندرخانی، نوکیش مسیحی و عضو کلیسای ایران در رشت، در اکتبر پس از مجرمیت به خاطر ارتداد به اعدام محکوم شد.
مجازات های بی رحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز
حکم های شلاق و قطع عضو صادر و به طور فزاینده به اجرا گذاشته شد، گرچه امکان تعیین تعداد واقعی این حکم ها وجود نداشت. رییس دستگاه رسمی حقوق بشر در ایران محمد جواد لاریجانی، در سخنرانی در شورای حقوق بشر سازمان ملل در آپریل و ژوئن، اصرار داشت که به نظر دولت این مجازات ها شکنجه به شمار نمی روند.
• در آپریل، محمد نوری زاد، روزنامه نگار و فیلم ساز، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اهانت به مسؤولان» به 5/3 سال زندان و 50 ضربه شلاق محکوم شد. او در نوامبر گفت که خودش و اشخاص دیگری شکنجه شده اند. در دسامبر او دست به اعتصاب غذا زد.
مجازات اعدام
دولتمردان 252 مورد اعدام شامل پنج زن و یک مجرم نوجوان را تایید کردند. گزارش های معتبری از بیش از 300 اعدام دیگر در دست است که رسما تایید نشده است. اکثر این اعدام ها در زندان وکیل آباد مشهد اجرا شده است. حداقل 143 مجرم نوجوان در انتظار اعدام به سر می برند. رقم های واقعی احتمالا بیشتر است زیرا دولتمردان گزارش دهی در باره مجازات اعدام را محدود کرده اند.
حکم اعدام برای قاچاق مواد مخدر، سرقت مسلحانه، قتل، جاسوسی، خشونت سیاسی و جرایم جنسی صادر می شود. دولتمردان صدور حکم اعدام و اجرای آن را به عنوان یک ابزار سیاسی به کار می گیرند.
• در ژانویه، دو مرد که به اتهام عضویت در یک سازمان سلطنت طلب در ارتباط با ناآرامی های پس از انتخابات به اعدام محکوم شده بودند، بدون اطلاع قبلی به دار آویخته شدند.
• در ماه مه، چهار کُرد که به اتهام ارتباط باگروه های مخالف کُرد محکوم شده بودند اعدام شدند.
هیچ موردی از سنگسار گزارش نشد، اما حداقل 15 نفر که اکثرشان زن هستند، در خطر سنگسار به سر می برند.
• زمانی که احتمال اعدام سکینه محمدی آشتیانی افزایش یافت، توجه جهانی به او جلب شد. حکم سنگسار او در 1387 صادر شده و در حال حاضر مورد بررسی است. کسانی که به نفع او مبارزه می کنند با آزار و دستگیری روبرو هستند.
در دسامبر، اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر منتشر شد و جرایم مربوط به مواد مخدر روان گردان صنعتی را مشمول مجازات اعدام کرد. در همان ماه، ایران در میان اقلیتی از کشورها بود که علیه قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل برای تعلیق مجازات اعدام در جهان رای داد.
دیدارها/گزارش های عفو بین الملل
# مقامات به نامه های عفو بین الملل جواب ندادند و به ممانعت از ورود سازمان به ایران و جلوگیری از امکان حقیقت یابی در باره حقوق بشر در داخل کشور که از سال 1979 شروع شده ادامه دادند.
• ایران: نظریات عفو بین الملل در باره گزارش ملی جمهوری اسلامی ایران به بررسی ادواری جهانی (MDE 13/021/2010)
• از اعتراض تا زندان: ایران یک سال پس از انتخابات (MDE 13/062/2010)
• سکینه محمدی آشتیانی: زندگی در خطر (MDE 13/089/2010)
ایران: اعدام به وسیله سنگسار (MDE 13/095/2010)

اعلام حمایت چهل و پنج دانشگاه و مرکز آموزشی کشور از اعتصابات ٢۵ اردیبهشت

در ادامه اعلام حمایت های گستردۀ دانشجویان واحدهای دانشگاهی کشور از خیزش و اعتصاب پیشنهادیِ ٢۵ اردیبهشت، با پیوستن دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجیِ دانشگاه علامه طباطبایی، دانشجویان فعال دانشگاه یاسوج و همچنین جمعی از فعالین دانشجویی شهر بابل به این آکسیون، چهل و پنج دانشگاه و تشکل دانشجویی تا کنون حمایت خود را از این حرکت اعلام نموده اند.

بنا به گزارش های رسیده به جرس، جمعی از دانشجویان دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی در حمایت از اعتصابات و اعتراضات دانشجویی٢۵ اردیبهشت، بیانیه ای صادر نموده و خاطرنشان کرده اند: "...این روزها را در حالی پشت سر می گذاریم که بسیاری از همکلاسیها یمان به جای حضور در کلاسهای درس مشغول سپری کردن روزهای حبس خود در زندانهای تهران، کرج، اهواز و بهبهان می باشند و بسیاری دیگر نیز به بهانه های واهی با احکام تعلیق و اخراج مواجه شده اند. شاید بدتر از همه این باشد که در راس جامعه دانشگاهی ما مردی ایستاده که علاوه بر ایجاد فضای امنیتی، بارها به انحاء مختلف اقدام به توهین و تهدید این نهاد سرافراز کرده و با بی پروایی کم نظیری سخن از با خاک یکسان کردن دانشگاه ها می راند و دانشگاه را نه نهادی سرزنده، پویا و پیشرو که آن را خدمت گزاری برای فرماندهان جنگ نرم می خواهد!
بر این اساس ما، جمعی از دانشجویان دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی، نیز همچون دیگر یاران مان در دانشگاه های دیگر از دانشجویان و اساتید این دانشکده دعوت می نماییم که در همراهی با دیگر دانشگاه ها و جهت اعتراض به مسایل و مشکلات عدیده دانشگاه در مورخ ٢۵ اردیبهشت راس ساعت یازده و نیم در محوطه دانشکده اقدام به برگزاری تجمع اعتراض آمیز کرده و بدین طریق صدای اعتراض خود را به گوش مسئولین برسانیم."

همچنین جمعی از فعالین دانشجویی شهر بابل نیز، طی بیانیه ای در خصوص ٢۵ اردیبهشت آورده اند "... در دو سال اخیر تعطیلی نشریات و تشکل ها، بازداشت و اخراج گسترده دانشجویان و اساتید منتقد و مخالف حکومت را به کرات شاهد بوده ایم.همین امر و ترس حکومت از دانشجویان سبب شده تا محیط دانشگاه به شدت امنیتی شود و استقلال نهاد دانشگاه بیش از پیش مورد هجمه واقع گردد. لذا از کلیه دانشجویان و اساتید آزاداندیش دانشگاه های بابل درخواست می شود روز یکشنبه 25 اردیبهشت از حضور در کلیه کلاسهای درس ممانعت به عمل آورده و به حرکت اعتصاب سراسری در آن روز پرشکوه بپیوندند. به امید آن که این روز هم در تاریخ ثبت شود و سندی باشد بر ظلم ستیزی و آزادگی مان."

در همین راستا، جمعی از دانشجویان فعال دانشگاه یاسوج طی بیانیه ای نیز آمادگی خود را برای پیوستن به اعتراضات ٢۵ اردیبهشت اعلام داشتند. در این بیانیه با اشاره به اعتراضات زنجیره ای اردیبهشت ٨٨ تا آذرماه ٨٨ چنین آمده است: "همانطور كه در سالهای پیش نشان دادیم كه تحت شدیدترین فشارها و خفقان مطلق نیمی از جمعیت دانشگاه بلند شدیم و یك صدا به همگان و مخصوصا مردم شریفمان گفتیم كه چراغ دانشگاه فروزان است حتی اگر نیاز باشد، از خونمان برای شعله ور كردن چراغ روشنایی استفاده می كنیم كه دوستانمان را در راستای دانشگاه كردن زندان ها به زندان فرستادند، بیش از ٢۵ نفر تعلیق و دو نفر اخراجی،همه در دانشگاهی با جمعیت 6هزارن نفر، نشانه ی پویایی و حركت شتابدار جنبش دانشجویی در این دانشگاه می باشد."

گفتنی است بنا بر اخبار انتشار یافته در صفحه رسمی فیس بوک بیست و پنجم اردیبهشت، در سه روز گذشته نیز، دانشجویان آزادیخواه دانشگاه شیراز، جمعی از دانشجویان دانشگاه سوره، جمعی از دانشجویان سبز دانشگاه صنعتی اصفهان، دانشجویان دانشگاه آزاد واحد بیضاء فارس، جمعی از دانشجویان معترض دانشگاه آزاد اراک، جمعی از دانشجویان دانشگاه بین المللی امام رضا مشهد، دانشجویان سبز دانشگاه های شهید چمران و جندی شاپور اهواز، جمعی از دانشجویان سبز دانشگاه های اهواز، جمعی از سبز اندیشان دانشگاه ملایر، دانشجویان سبز دانشکده مدیریت دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب با صدور بیانیه هایی مجزا به این حرکت اعتراضی پیوستند.

طی دو هفته اخیر، پس از فراخوان جمعی از فعالان دانشجویی و اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی جهت برگزاری اعتصاب و تحصن اعتراضی نسبت به امنیتی شدن فضای دانشگاه در روز یکشنبه ٢۵ اردیبهشت، دانشجویانِ سبزِ دهها دانشگاه و مرکز آموزش عالی کشور، با صدور بیانیه هایی جداگانه اعلام کردند که آنها نیز به اعتصاب و اعتراضی مشابه در روز ٢۵ اردیبهشت ماه دست خواهند زد.

تشکل های متعددی از دانشگاههای سراسر کشور که در اولین روزهای فراخوان، طی صدور بیانیه هایی جداگانه و بعضا مشترک، از خیزش ٢۵ اردیبهشت حمایت کردند، عبارت بودند از جمله: دانشجویان سبز دانشگاه امیر کبیر، علامه، بهشتی، علم و صنعت، هنر، بوعلی همدان، گیلان، آزاد ساری، دانشگاه آزاد رباط کریم، انجمن اسلامی دانشگاه آزاد پیشوا- ورامین، پیام نور مازندران، دانشگاه های چهارگانه شهر تبریز، آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشجویان سبز دانشگاه آزاد لاهیجان، دانشجویانِ سبزِ دانشگاههای چندگانه «قزوین»، جمعی از فعالین دانشجویی و مدنی دانشگاه «سمنان»، دانشجویان سبز «دانشگاه آزاد مشهد»، جمعی از دانشجویان سبز «دانشگاه آزاد واحد خمینی شهر اصفهان» و جمعی از دانشجویان «دانشگاه تربیت معلم کرج»، «غیر انتفاعی شمال»، «مازندران»، «تهران شرق (قیامدشت)» و «آزاد قائمشهر» .

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۰, سه‌شنبه

تا استبداد زدگی کشور درمان نشود، همه راهها بی راهه است

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها طبق سنت سال‌های اخیر با حضور اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه و دوستداران اهل بیت علیه السلام و با سخنرانی سیدمحمد خاتمی در شب شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها برگزار شد.
رئیس جمهوری سابق کشورمان در این مراسم سخنان خود را با این سلام آغاز کرد« بسم الله لرحمن الرحیم؛ اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک»، او سپس به قصیده نسبتا بلندی که به زبان عربی در منقبت حضرت زهرا سلام الله علیها وجود دارد اشاره کرد و گفت:«مطلع این قصید این چنین است که “شرف الله جمادی الآخره/فغرت وهی جمادی الفاخره.”»
وی افزود:« شاعر در ادامه می سراید که “در وجود حضرت زهرا سلام الله علیها صورتهایی از آیین هدایت و شرع انور گرد آمده است که خردهای سرگردان را به راه می آورد و در او صدا و فریاد حق را می بینی که سرود عدل و حماسه انقلاب را می سراید. خداوند با این وجود مقدس، به بهترین آفریده خود (پیامبر) موهبتی داده است که زهراست و او سرور و نشاط دنیا و نور و روشنی آخرت است.”»
رئیس موسسه بین‌المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها تصریح کرد:« در مجامع حدیثی، تاریخ، سیره و سنت و آنچه از سوی فرق مختلف اسلامی نقل شده است، تجلیل و تکریم حضرت زهرا سلام الله علیها از سوی پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین علیه السلام، آنقدر فراوان است که شاید در مورد هیچ موضوعی اینگونه تاکید نشده است.»
وی با بیان اینکه« پیامبر در گفتار و رفتار به حضرت فاطمه سلام الله علیها احترام زیادی می گذاشت»، یادآور شد:«بوسیدن دست، دادن عنوان “مادر پدر”، ایستادن با احترام در مقابل او و تلاش برای ابراز این عشق و محبت، قطعا تنها از روی عاطفه نبوده و رمز دیگری داشته است.»
خاتمی ادامه داد:« امیرالمؤمنین علیه السلام هم در مقابل ایشان دلداده ای دلباخته است که او را تمجید و تکریم می کند و شاید همه احساس امیرالمؤمنین در آخرین بیتی که به حضرت نسبت می دهند متجلی باشد که بعد از دفن حضرت زهرا سلام الله علیها سروده شده : “چنان آه و اندوه ، جان مرا دربند کرده است که می خواستم همراه آه و اندوه، جان من هم برآید”. یعنی حتی زندگی پس از حضرت زهرا سلام الله علیها را ارزشمند نمی دید.»
رئیس جمهوری سابق کشورمان با طرح این سئوال که «این تکریم و تجلیل برای چیست؟»، اظهار داشت:« بدون تردید این بزرگ دانستن و ابراز احترام برای حضرت زهرا سلام الله علیها در شخصیت و فضائل وجودی آن بزرگوار و جان سرشار از زیبایی و نیکی او نهفته است؛ یعنی تجلیل عظمت و نیکی است.»
وی تاکید کرد:« بزرگی حضرت زهرا سلام الله علیها سبب شده است تا نه فقط به عنوان یک انسان بزرگ، بلکه به عنوان معیار حقیقت معرفی شود تا آنجا که خداوند به خشم او، خشمگین و به خشنودی او خشنود می‌شود.»
خاتمی با اشاره به زندگی کوتاه حضرت زهرا سلام الله علیها و وجود بحران‌های متعدد و پی در پی در این زندگی کوتاه، گفت:«شاید بحرانی ترین آن، مدت ۷۵ روز یا ۹۵ روز بعد از رحلت پیامبر می باشد. اما در همان مدت کوتاه هم عظمت و بزرگی زیادی را می‌بینیم و از همان کلمات اندک بجا مانده از ایشان، می‌توان به عظمت شان ایشان پی برد.»
وی یادآور شد:«از جمله در خطبه مسجد مدینه و سخنانی که در آخرین روزهای عمر خود در پاسخ به پرسش زنان مهاجر و انصار ایراد کردند . خطبه حضرت فاطمه سلام الله علیها سرشار از نکات بدیع معرفتی ، تربیتی، حکمی، عرفانی، سیاسی و در اوج فصاحت و بلاغت است. این همه عقلانیت، حکمت و معرفت و بینش پر ژرفا و بلاغت و فصاحت در یک زن جوان و مدرسه ندیده، شگفت آور و نشانه عظمت ایشان است.»
رئیس بنیاد باران با تاکید بر اینکه «تعریفی که ایشان از دین اسلام بدست می دهد بسیار فاخر وزیبا و سنجیده است»، گفت:« پیش بینی دقیق ایشان از آینده امت اسلامی و جامعه بشری هم بسیار مهم است ، این خطبه از ذخایر ارزنده ای است که از جهات مختلف باید روی آن کار شود.»
وی افزود:«در روزهای پایانی زندگی، زنان مهاجر و انصار به خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها رسیدند و احوالپرسی کردند که ایشان از حوادث پیش آمده بشدت ابراز نارضایتی کردند و نکته ای گفتند که قابل تامل است. ایشان می فرماید: “به جان خودم سوگند که کردار امروز شما آبستن فتنه هایی است که بزودی میوه های تلخ آن را خواهید چید. به جای شیر، خون تاره از پستان دهر خواهد جوشید و خواهید نوشید و پیمانه هایتان از زهرهای کشنده، پر خواهد شد. دل به دنیایتان خوش دارید، اما مطمئن باشید که فتنه ای سخت به شما رو خواهد آورد و هشدار می دهم نسبت به شسمشیری که به جان شما خواهد افتاد و از هم گسستگی و هرج و مرجی که فراهم خواهد شد و استبدادی که از سوی ستمگران تحمیل می شود؛ و چنان خواهد شد که نه بهره ای از دنیا داشته باشید و نه رونقی در زندگی تان باشد، بلکه آنچه شما می کارید، ظالمان می دروند و برمی دارند”.»
خاتمی تصریح کرد:« اگر زهرا سلام الله علیها از علی علیه السلام حمایت می کند بخاطر این نیست که شوهر اوست یا بستگی خویشاوندی دارد. او می گوید که اگر علی علیه السلام حکومت می کرد، عدل را حاکم می کرد، جایگاه جامعه را بالا می‌برد، در مقابل بیداد و ستم می‌ایستاد و مردم را در راه راست و پاک پیش می‌برد. آنچه زهرا سلام الله علیها می‌خواهد چنین حکومتی است و از اینکه نیست، رنج می‌برد و ملامت می‌کند که چرا از آنچه اسلام آورده بود و قراربود پیروی شود، دوری شد.»
رئیس جمهوری سابق کشورمان یادآور شد:«در مورد پیش بینی حاکم شدن استبداد، ابن خلدون ظاهرا اولین کسی است که این موضوع را بیان کرده است که ۵۰ سال بعد از رحلت رسول الله (ص)، خلافت اسلامی به پادشاهی موروثی تبدیل شده است. البته او توجیه می‌کند و عصبیت را که عامل اصلی در حکومت می‌داند در خلافت جاری نمی‌دیده است، لذا می‌گوید طبیعی است که این شکل از حکومت روی کار بیاید.»
وی افزود:«اما دیدیم که چه فاجعه‌ای رخ داد و جامعه اسلامی به چه روزی افتاد. وجود سه خلافت درگیر با یکدیگر همزمان در شرق و غرب و شمال جهان اسلام، نشانه بحران مشروعیت بود و باعث درگیری‌ها، سرکوب‌ها، فشارها و ستم‌ها و از سوی دیگر خشونت‌ها و مقابله‌های خونین، گرچه نور و درخشندگی اسلام سبب شد که تمدن بسیار شکوهمندی پدید آید، ولی به خاطر همین وضع سیاسی دیدیم که در اوج شکوفایی این تمدن، حالت افول و انحطاط آن هم پیدا شد و جامعه اسلامی کم کم به قهقرا رفت.»
خاتمی تصریح کرد:«من در کتاب “آیین و اندیشه در دام خودکامگی” سعی کرده‌ام تا این موضوع را در حد آگاهی اندک و توان متواضع خودم بیان کنم و بارها گفته‌ام مشکل ما استبداد زدگی تاریخی است که تا درمان نشود، هر راهی و کاری که پیشنهاد شود به بیراهه می‌رود و دشواری ایجاد می کند.»
رئیس‌ بنیاد باران ادامه داد:« زهرا سلام الله علیها در آن حالت ناراحتی، پیش‌بینی حاکم شدن یک استبداد شدید بر اثر انحرافات ایجاد شده را می‌کند. او در خطبه خود از “فدک” که حق اوست دفاع می‌کند. مطمئنا حضرت زهرا سلام الله علیها بخاطر ارزش مادی آن میراث، این مطلب را بیان نمی‌کند. او فرزند کسی است که فرمود: “الفقر فخری” و همسرش کسی است که دنیا را سه طلاقه کرده بود و خود نیز با تنگدستی و زندگی ساده آشنا بود. اما ایشان در ماجرای فدک از “حق” خودش دفاع می کند، زیرا اگر قرار است حق دختر پیامبر با آن جایگاه بلند پایمال شود، تکلیف دیگران معلوم است. یعنی حق مردم و جامعه پایمال می شود.»
رئیس جمهوری سابق کشورمان تاکید کرد:« حضرت زهرا سلام الله علیها در این مورد دنبال حقی است که پایمال می‌شود البته حق اقتصادی امر مهمی است، اما حق اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حاکمیت بر سرنوشت خویش هم که مهمتر است از بین می رود و مشکل ایجاد می کند و نگرانی حضرت زهرا سلام الله علیها از این مساله بود که طبق پیش بینی آن حضرت متاسفانه رخ داد.»
وی با بیان اینکه «به هر حال زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها از آغاز تولد سرشار از بحران‌هایی بود که شدیدترین آن بعد از رحلت پیامبر (ص) بود»، افزود:« قطعا زهرای اطهر ناراضی از دنیا رفت و امت اسلامی باید از خود پرسش کند که وقتی پیامبر خدا می فرماید “رضایت خدا در رضایت فاطمه است و ناخشنودی فاطمه، ناخشنودی خداست”، چه شد که فاطمه سلام الله علیها ناخشنود از دنیا رفت؟ رنج‌های زهرا سلام الله علیها بسیار زیاد بود که شاید گویاترین مظلب سخن ایشان باشد که “آنقدر مصیبت بر من فرود آمد که اگر بر روزها فرود می آمد، به شب مبدل می شدند”.»
خاتمی در پایان سخنان خود با این دعا به پایان برد:«خدواند ما را به راه زهرا سلام الله علیها و علی علیه السلام آشنا کند و در پیروی آنها ما را موفق فرماید!»
حضرت زهرا سلام الله علیها چونان دژی استوار ازهیبت و صولت علی علیه السلام دفاع می‌کرد
در ادامه، احمد مسجد جامعی طی سخنانی با گرامیداشت یاد افرادی مانند آیت الله توسلی، سیف الله داد، کیوان سپهر و قیصر امبن پور که مراسم سال های قبل و در جمع عزاداران حضور داشتند، به بیان حدیثی از پیامبر(ص) که توسط علامه امینی بیان شده است، پرداخت و اظهار داشت:« شآن حضرت زهرا نزد پیامبر اسلام(ص) فراتر از ارتباط دختر و پدر بود، زیرا ایشان دختران دیگری از همسران دیگر خود داشتند، اما این ارتباط را با آنها نداشتند.»
وی همچنین با اشاره به سیاسی بودن ماجرای باغ فدک، افزود:« منش و اندیشه آن حضرت در دفاع از راه پدر تجلی می یابد و از سوی دیگر ضربت هایی هم که ایشان خوردند به خاطر علی علیه السلام بود ، زیرا کسانی که با ایشان برخورد کردند برای بردن علی علیه السلام برای بیعت آمده بودند.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات، با تاکید بر اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها همیشه مانند دژ استواری می ایستاد و از هیبت و صولت علی علیه السلام دفاع می کرد، یادآور شد:« ایشان با وجود این نقش که بر عهده داشتند، در آخرین روزهای عمر به همسرشان می گویند، علی جان! اگر از جانب من کوتاهی شده است، ببخش!»
در این مراسم که سهیل محمودی اجرای آن را بر عهده داشت، پس از قرائت زیارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و تلاوت سوره یس توسط قاری ممتاز قرآن کریم آقای سید حسین موسوی، شاعران جوان آقایان امیرحسین نیکزاد، حسین جنت، محمدرضا طاهری، علی ثابت قدم و خانم فاطمه سالاروند، به قرائت اشعار خود در مدح و منقبت حضرت زهرا سلام الله علیها پرداختندکه این سروده ها با استقبال و تحسین حاضران روبرو شد.
سید عبدالحسین مختاباد نیز به مرثیه خوانی برای دخت گرامی نبی مکرم اسلام(ص) پرداخت.
در پایان مراسم سوگواری نیز نماز مغرب و عشاء به امامت حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی اقامه شد.
در حاشیه؛
در مراسم عزاداری حضرت فاطمه سلام الله علیها جمعی از هنرمندان ، روزنامه نگاران ، مدیران دولت اصلاحات و چهره هایی مانند آیت الله سید مهدی امام جمارانی، آیت الله رحمت، سید محمود دعایی، ساعد باقری، معصومه ابتکار، محمدعلی سبحانی، جاوید قربان اوغلی، احمد خرم، هادی خانیکی، حجت الاسلام محمد شریعتی و… حضور داشتند.
آثارخوشنویسی و گرافیک گروهی از هنرمندان تجسمی با موضوع حضرت زهرا سلام الله علیها نیز در محل مراسم به نمایش در آمده بود و تعدادی از هنرمندان صاحب این آثار در مراسم حضور داشتند . همچنین تصویری از بارگاه ملکوتی ائمه علیه السلام مدفون در بقیع مربوط به سال ۱۳۰۸ هجری قمری که اصل آن در کتابخانه استانبول نگهداری می شود، به نمایش گذاشته شده بود که در این مجلس مورد توجه حضار قرار گرفت.
در پایان مراسم و پس از اقامه نمازجماعت ، سید محمد خاتمی به گفت و گوی چهره به چهره با حاضران پرداخت.

سلب حقوق انسانی زندانیان خلاف شرع و حرام است

آیت الله صانعی با تاکید بر اینکه سلب حقوق انسانی زندانیان خلاف شرع و حرام است گفت: اگر زندانی اهل فکر و اندیشه است باید ابزار فکر و اندیشیدن در اختیارش قرار داد اینگونه نیست که بگوییم حالا که این فرد زندانی است پس حق مطالعه ندارد، حق کار و فعالیت ندارد، اینها خلاف شرع است.

 آیت الله صانعی در مبحث ضمان درس خارج فقه خود با بیان قاعده عُقلائی در باب ضمان به اتلاف فرمودند: «از نظر شرع هم قاعده لاضرر همین را می گوید، یعنی کسی حق ندارد به دیگری ضرر و زیانی بزند چه این ضرر مربوط به یک انسان دیگر باشد و چه حیوان و چه طبیعت و محیط زیست.»

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله صانعی، وی گفت: «عموم قاعده لاضرر و سایر قواعد، ناظر به این است که هر ضرر زدنی موجب ضمان و مستلزم جبران خسارت است مثلاً در باب «شهادت به زور» آمده است اگر دو نفر عادل علیه شخصی شهادت دادند که دزدی کرده و قاضی هم به عنوان شهادت عدلین دست او را قطع کرد و بعد این دو نفر آمدند گفتند ما اشتباه کردیم و یا شهادت دروغ داده ایم اینجا ضامن خسارت هستند چرا که سببِ افساد و اتلاف این شخص شده اند.»
 
آیت الله صانعی افزود: «همین بحث در مورد فردی که با رعایت همه موازین شرعی و قانونی محکوم به زندان شده است جاری است اگر چه زندان کردن او جایز باشد اما اگر مانع سایر حقوق انسانی او بشویم ضامن هستیم اگر مانع رشد استعداد های او بشویم این جا ضامن هستیم اگر این فرد زندانی صنعتگر است باید ابزار صنعت در اختیارش قرار داد اگر اهل فکر و اندیشه است باید ابزار فکر و اندیشیدن در اختیارش قرار داد اینگونه نیست که بگوییم حالا که این فرد زندانی است پس حق مطالعه ندارد، حق کار و فعالیت ندارد، اینها خلاف شرع است و به حکم قاعده لاضرر و به حکم قاعده ایذاء و قاعده من اتلف مال الغیر و بناء عقلاء ضمان دارد و اگر کسی اینگونه عمل کند مرتکب خلاف شرع شده است. »
 
این مرجع ادامه داد: «هر کدام از این حقوق را اگر از او بگیریم خلاف شرع و حرام است و موجب ضمان است در روز قیامت باید جواب داده شود، همه این حرف ها را به مردم زده ایم حالا اگر خلافش را عمل کنیم خسر الدنیا و الآخرة هستیم.»

وی در پایان با بیان اینکه باید به خدا پناه برد از این که دچار قتل مردم شویم فرمودند: «خدا نکند که باعث قتل مردم شویم خدا نکند مرتکب قتل فکر مردم که بدتر از قتل جان آنهاست شویم، و همین گونه است ضرر زدن به فکر مردم یعنی با دروغ و حیله افکار آنها از توجه به ظلم ظالمین منحرف سازیم، باید به خدا پناه برد که روز قیامت حساب ها، مخصوصاً نسبت به حق الناس خیلی دقیق و سختگیرانه است که قرآن می فرماید. فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَهُ*وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّة شَرّاً یَرَهُ »

لازم نيست با توپ و تفنگ مردم را بترسانيد اگر عملتان خوب باشد، آنها رو به شما مى‏كنند


آیت الله دستغیب در تفسیر یکی از آیات قرآن پیرامون "وعدۀ خداوند پیرامون صبر"، خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی خاطرنشان کرد "ما مى‏گوييم مردم خوبند بايد با محبّت با آنها رفتار شود عمل شما آنها را جذب مى‏كند، لازم نيست با توپ و تفنگ مردم را بترسانيد اگر عملتان خوب باشد رو به شما مى‏كنند و دوستتان مى‏دارند."

به گزارش تارنمای حدیث سرو، این مرجع تقلید مردمی در تفسیر سوره غافر مبنی بر "صبر كن كه وعده خدا حق است و از گناه خويش آمرزش طلب و هر شامگاه و بامداد به ستايش پروردگارت تسبيح گوى"، به آموزه های این آیه در ابعاد فردی و اجتماعی پرداخت و تصریح نمود "آنچه اين آيه به ديگر مؤمنين و مسلمين تعليم مى‏دهد در دو بعد فردى و اجتماعى قابل بررسى است. در بعد فردى، آيه داراى دو جهت معنوى و مادى مى‏باشد.
از جهت معنوى، آرزوى همه ما درك معرفت كامل پروردگار و حصول محبّت تامه او است. براى دستيابى به اين آرزوى گران ناگزير بايد اين سه دستور پروردگار را آويزه گوش خود كنيم؛ صبر يعنى خسته‏نشدن در طلب، در اين راه گاه حالات خيلى سختى پيش مى‏آيد كه به ناچار بايد آنها را تحمّل كرد و نااميد نشد. گرفتاريهاى تخيّلى و توهّمى پيچيده‏اى رخ مى‏دهد كه نبايد خستگى به خود راه داد. از خارج عده‏اى سعى در ايجاد مانع مى‏كنند، زنهار بخاطر آنها نبايد در تصميم خود توقف كرد كه «إنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ» قطعاً به آنچه مى‏خواهى، خواهى رسيد."

آیت الله دستغیب در ادامه افزود "هدف ما اين نيست كه تفرقه‏افكنى كنيم. آقايان تفرقه مى‏اندازند. ما هميشه صحبت از وحدت مى‏كنيم. مى‏گوييم همه ما بايد رو به خدا برويم. از صبح تا شام بايد فكرمان اين باشد كه چه كنيم تا خدا از ما راضى باشد و بر ما غضب نگيرد. اين معناى وحدت است. اگر همه بر اين روال باشند وحدت شكل مى‏گيرد. اگر به احكام اسلام عمل شود وحدت ايجاد مى‏شود و اگر نشود تفرقه پديد مى‏آيد. وحدت يعنى چسبيدن به قرآن و احكام اسلام. از بالا تا پايين، همه بايد عمل به احكام اسلام كنند. شخص پيامبر اكرم‏ هم مأمور به خواندن نماز و گرفتن روزه و اجتناب از دروغ و خيانت بود. اين الفباى ديانت است. اگر خود پيامبر ذره‏اى پايش را پس و پيش مى‏گذاشت نزد خداوند مسؤول بود. ائمه اطهار و علماى اسلام نيز همينطورند. اين مى‏شود وحدت. اگر كسى به اين كارها كارى نداشته باشد؛ در امانت خيانت كند؛ دروغ بگويد؛ غيبت كند و همه را هم توجيه كند، تخم تفرقه را مى‏كارد، ما مردم را به وحدت مى‏خوانيم."

در بعد اجتماعى‏
آیت الله دستغیب خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی نیز خاطرنشان کرد "تحقّق حقّانيت وعده پروردگار در تاريخ نهضت اسلامى ايران به رهبرى امام و پيروزى انقلاب به منصه ظهور رسيد. پس از پانزده سال مبارزه مردم ايران در تمامى شهرهاى اين كشور سرانجام استقامتشان به بار نشست و پيروزى حاصل گشت. پس از آن همه رو به خدا آوردند و به استغفار از گناهان خويش پرداختند و با آغاز جنگ تحميلى جان خود را در طبق اخلاص گذارده، رو به ميدان جهاد كردند. در آن دوران قاطبه ملت، تسبيح‏گوى و شكرگذار پروردگار بودند، آن هم مخلصانه، نه از روى تظاهر و رياكارى. خداى تعالى نيز نصرت خود را نصيب فرمود. بنده هرگز نمى‏خواهم كشورى كه اين همه شهيد و جانباز و آزاده داشته و اين همه فشارها و ضايعات را تحمّل كرده، از آنچه بدست آورده، عقب بنيشند و حكومتى صرفاً دموكراسى بر آن حاكم گردد. ما و دوستان ما هر حرفى مى‏زنيم از سر دلسوزى است. سخن ما اين است كه مواظب باشيد، آقايان عمّامه به سرها، سپاهيان، كسانى كه خود را بسیجی می دانید، هر كجا هستيد مواظب باشيد، حيف اين انقلاب و اين جمهورى اسلامى است كه بدست نااهلان بيفتد و از بين برود."

وی افزود "از ابتدا مردم به زور رو به اسلام و قرآن نكردند. كسانى كه به اين مسجد مى‏آيند با وجود آنكه موانع و خطراتى برايشان ايجاد شده و مدام تهديدشان مى‏كنند، اما بخاطر اينكه قرآن و حرف حق را دوست مى‏دارند، مى‏آيند. علاقه به خدا اينگونه است. ما مى‏گوييم مردم خوبند بايد با محبّت با آنها رفتار شود عمل شما آنها را جذب مى‏كند، لازم نيست با توپ و تفنگ مردم را بترسانيد اگر عملتان خوب باشد رو به شما مى‏كنند و دوستتان مى‏دارند. آنها اسلام و احكام اسلام را دوست مى‏دارند. ما هرگز راضى نيستيم كه جمهورى اسلامى كه شعار آن استقلال آزادى جمهورى اسلامى بود، از بين برود. ما هرگز راضى نيستيم آمريكا و چين و روسيه و ديگران بيايند. يقيناً دوستان ما هم اينچنينند. ما مى‏گوييم اين انقلاب از ابتدا بر پايه مردم استوار گشته، مردم را از دست ندهيد. براى از دست ندادن مردم و حفظ كردن آنها بايد حرف و عمل مطابق هم باشد. در اين صورت هم از جهت دنيا تأمين مى‏شوند و هم از جهت آخرت. دنيايشان تأمين مى‏شود چون اين كشور سرشار از منابع نفت و گاز و طلاست. وقتى قول و عمل بزرگان مطابق هم باشد، همين ثروتها نصيب مردم مى‏شود. متخصّصين متعهّد بر سر كار مى‏آيند. اين همه جوانان مؤمن كه اهل نماز و عبادتند يا آن بسيجيانى كه ناچاراً به بعضى كارها وادارشان مى‏كنند، چون از قبلى‏ها صدق را ديدند، اينها هم جذب شدند. الان هم منتظر صدقند. ما راضى نيستيم و در عمل هم نشان داديم كه راضى نيستيم كه اين دسته با آن دسته به جان هم بيفتند. هر دو گروه تابع امام زمان . اينها آنها را بزنند و آنها اينها را. اين يكى آن يكى را مرتد و كافر بداند و آن يكى اين يكى را."

آیت الله دستغیب پیرامون حملاتی که چند سال اخیر توسط ماموران و نهادهای حکومتی به مسجد محل تدریس وی و دفتر وی صورت گرفت نیز گفت: "اما شما آقاى قپه‏دار به بنده نگو بيا و تابع شو. بنده وقتى مى‏بينم خلاف شرع انجام مى‏شود و احكام اسلام جارى نمى‏شود نمى‏توانم تابع شما شوم. به هر حال كتابها را مختصرى بررسى كرده‏ايم و كمى با احكام اسلام آشناييم. كار شما درست نيست. من نمى‏گويم تابع من شويد. نصيحتتان مى‏كنم تابع قرآن و سنّت شويد تابع فقهاى عدول شويد، فقهاى بزرگى كه عمر خود را صرف قرآن و سنّت كرده‏اند و در بين مردم پذيرفته شده‏اند. ما بر آنچه مى‏فهميم استقامت مى‏كنيم اما هرگز راضى نيستيم و نمى‏خواهيم اغتشاش ايجاد شود اما چه كسى اغتشاش كرده آيا ما كرده‏ايم؟ شما در اين مسجد نشان داديد. مگر همه‏تان آماده نشديد كه جمعيت دو سه هزار نفرى داخل مسجد را مصدوم و پراكنده كنيد خدا خواست كه دوستان ما با آرامش مسجد را ترك كردند و شما آمديد و حصار كشيديد و چند روزى هم مسجد را پلمپ كرديد و بعد هم ديديد فايده‏اى ندارد خودتان حصارها را برداشتيد. اما بدى آن براى خودتان ماند. ما بنا نداريم خون كسى ريخته شود، كسى اذيّت شود.

روز قدس هم باز آمديد و گفتيد: آمديم كه بمانيم و نمى‏خواهيم برويم. خودتان از بالا تير انداختيد، شيشه‏ها را شكستيد. بچه‏هاى ما چكار بايد مى‏كردند؟ اگر كسى قصد جان شما را كرد شما چكار مى‏كنيد؟ آيا از خودتان دفاع نمى‏كنيد؟ اگر بتوانيد چوبى هم به پايش مى‏زنيد. آيا بعد بايد به شما بگويد چرا نگذاشتى من بكشمت؟ شما مى‏خواستيد اين بندگان خدا را بكشيد و حالا آمديد مى‏گوييد چرا نگذاشتيد؟"

وی در انتها خاطرنشان کرد: "بين خود و خدا ما هيچ ترسى نداريم. يك جايى داريم كه مال خداست همو كه داده، هر وقت خواست پس مى‏گيرد. دست اين و آن نيست كه او بتواند بگيرد يا نگيرد. جان همه دست خداست."