۱۳۸۸ خرداد ۱۹, سه‌شنبه

دلایل اتهام زنی احمدی نژاد به هاشمی و ناطق نوری



جمهوریت : روزنامه جمهوری اسلامی در مقاله ای تحلیلی باج ندادن شخصیت هایی مانند هاشمی رفسنجانی ، ناطق نوری و مراجع به دولت را عامل تخریب آنان از سوی احمدی نژاد دانست .جمهوری اسلامی در این مقاله ماجرای اتهام زنی های احمدی نژاد به هاشمی و ناطق نوری را چنین تحلیل کرده است :

آنچه در شب ارتحال ملكوتي بنيانگذار جمهوري اسلامي در مناظره دو تن از نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري از سوي يكي از نامزدها بر عليه شخصيت هاي انقلابي و ياران امام خميني و رهبري گفته شد و به صورت زنده به گوش ميليون ها بيننده داخلي و خارجي رسيد در نوع خود حادثه اي بي نظير مي باشد و نيازمند دقت و تامل عميق است . نويسنده مايل است با نگاهي عمقي به اين ماجراي بسيار مشكوك بنگرد.

.١ شخصيتي كه در اين ماجرا مورد بيشترين هجوم و اتهام قرار گرفت كيست سابقه و لاحقه او چيست
هاشمي رفسنجاني كسي است كه از روز اول مبارزه در كنار امام خميني رهبر فقيد انقلاب اسلامي قرار گرفت و به عنوان يكي از وفادارترين شخصيت ها به راه و روش مبارزاتي امام از هيچ تلاش و كوشش و مجاهدتي دريغ نورزيد. قلم بيان مال و ثروت و حتي جان را در اين راه به ميدان مبارزه آورد و در طبق اخلاص نهاد سال ها در به دري زندان شكنجه دوري از همسر و فرزندان و انواع فشارهاي جسمي و روحي رادر دوران نهضت به جان خريد. قطعا در دوره اي كه نشان از پيروزي و تشكيل حكومت و قرار گرفتن و مناصب اجتماعي و سياسي نباشد ورود به عرصه مبارزه جز با ايمان و اعتقاد و باور مذهبي امكان پذير نيست . برخلاف آنكه كسي بعد از پيروزي و نمايان شدن فرصت ها و منصب ها انقلابي شده باشد كه لااقل يك احتمال « طمع رسيدن به قدرت و ثروت » است . چنين احتمالي درباره آنان كه در دوران مبارزه از هيچ مجاهدتي دريغ نورزيده و پس از پيروزي نيز در مقاطع مختلف امتحان خود را پس داده و مورد تاييد آن عبد صالح خدا و خلف صالح او قرار گرفته باشد منتفي است .
.٢ هاشمي رفسنجاني پس از پيروزي انقلاب نيز از شخصيت هاي مورد اعتماد امام تا زمان حيات آن بزرگوار بود به گونه اي كه مي توان گفت : او يكي از سه ياور معروف و نزديك امام بود. اين حقيقت آن قدر آشكار بود كه به صورت شعار در بين مردم رواج يافت : (درود بر سه ياور خميني هاشمي و دو سيد حسيني ). دشمن نيز به خوبي به اين حقيقت پي برد كه به منظور شكستن صولت و اقتدار امام بايد بازوان او را قطع كرد. از اين رو دو نفر از اين سه شخصيت كليدي (يعني آيت الله خامنه اي و آيت الله هاشمي رفسنجاني ) در ماه هاي اول انقلاب مورد سوقصد قرار گرفته ولي به فضل الهي جان سالم به در بردند به طوري كه امام خميني همواره از وجود آن دو بزرگوار به عنوان نعمت الهي ياد مي كرد و سلامت اين دو عزيز تا پايان عمر امام براي آن عزيز سفر كرده بسيار مهم و حياتي بود.

شهيد بهشتي كه از توطئه سوقصد دشمنان انقلاب درامان مانده بود با توطئه پيچيده تري روبرو شد و آن « ترور شخصيت » بود كه با كمال تاسف اين توطئه در جامعه نوپاي انقلابي ما به خاطر فقدان هوشياري كامل مردم كارگر افتاد. بسياري از مردم زماني متوجه شدند در اين توطئه فريب خورده اند كه ديگر بهشتي در ميان آنها نبود و به درجه رفيع شهادت رسيده بود! پشيماني سودي نداشت .

بدين ترتيب يكي از بازوان نيرومند امام كه نقش تعيين كننده اي در مقاطع مختلف انقلاب داشت و تنها يك نمونه آن به ثمر نشستن قانون اساسي جمهوري اسلامي است قطع شد.

گرچه مردم با شهادت مظلومانه او و به بركت خوني كه از او برزمين ريخت بيدار شدند و ديگر هوشياري خود را تا زمان رحلت امام در دفاع از بازوان توانمند آن بزرگوار حفظ كردند اما ضايعه ي شهادت بهشتي ضايعه سنگيني بود.

.٣ امام با سفارش هاي راهگشاي خود نسبت به رهبري انقلاب رحلت فرمود . در اين مقطع نيز آنكه بيشترين نقش را در تحقق سفارش امام درباره رهبري انقلاب يعني شايستگي حضرت آيت الله خامنه اي براي جانشيني امام ايفا كرد هاشمي رفسنجاني بود. او با شجاعت و صداقتي كه از ويژگي هاي ممتاز او در بين شخصيت هاي انقلاب است با همكاري و حمايت يادگار گرانقدر امام مرحوم حجت الاسلام سيد احمد خميني در مجلس خبرگان زمينه انتخاب آيت الله خامنه اي را به رهبري انقلاب فراهم كرد و بدينوسيله اميد دشمناني كه به بعد از رحلت امام دلبسته بودند و اميدوار بودند كه با ارتحال امام جنگ داخلي در ايران پيش آيد و جمهوري اسلامي سقوط كند را مبدل به ياس كرد چنان كه دشمنان داخلي اعم از روشنفكران وابسته و متحجران كينه توزي كه كينه امام و انقلاب را در دل داشتند و امام شمه اي از افكار انحرافي و رفتار وقيحانه آنان را در دوران نهضت در پيامشان به حوزه هاي علميه ترسيم كرده بودند از اين انتخاب به شدت عصباني و از رسيدن به آرزوهايشان مايوس شدند. اين دو جريان منحرف براي ضربه زدن به نظام منتظر فرصت ماندند و به منظور شكست نظام جمهوري اسلامي به انواع حيله ها متوسل شدند كه يكي از خطرناكترين آنها مخالفت با اصل ولايت فقيه و مصداق آن بود ولي براي پياده كردن اين طرح لازم بود قدرتمندترين مدافع رهبري يعني هاشمي رفسنجاني را از ميدان به در كنند. چون مي دانستند بنابه سفارش امام تا وقتي كه اين دو شخصيت در كنار هم و با حفظ مراتب حضور دارند نمي توان توطئه حذف ولايت فقيه را از صحنه سياست ايران عملي كرد. طرح « تحريم انتخابات مجلس خبرگان » در يك مقطع كه از سوي افراطي هاي جناح موسوم به چپ و بريدگان از انقلاب كليد خورده بود با حضور هاشمي رفسنجاني در صحنه انتخابات خنثي شد. آن جماعت بي تقوا و قدرت طلب كه در سايه اختلاف نيروهاي اصيل انقلاب جرات عرض اندام پيدا كرده بودند با نگارش كتاب ها و مقاله ها شخصيت هاشمي را مورد هجمه قرار دادند. نوشته سخيف « عاليجناب سرخ پوش » يادگار آن دوره است !
اينك نوبت جريان دوم يعني متحجران ديروز و تشنگان قدرت امروز است تا به منظور انتقام گرفتن از يادگار امام يعني ولايت فقيه و مصداق آن خاكريز بلند پيش رو يعني هاشمي رفسنجاني و بازوي تواناي رهبري را از ميان بردارند. براي آنان قابل تحمل نيست كه رهبري بگويد : « براي من هيچ كس مثل هاشمي نمي شود. » براي آنان غيرقابل تحمل است كه رهبري هوشيار انقلاب پس از پايان دوران رياست جمهوري هاشمي او را را به عنوان رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام نصب نمايد و رئيس جمهورهاي بعدي تحت مديريت او قرار گيرند. براي آنان كه در پي خانه نشين كردن هاشمي هستند استخوان در گلوست كه هاشمي رفسنجاني در مجلس خبرگان رهبري از سوي ده ها مجتهد خبره به جانشيني آيت الله مشكيني انتخاب شود و سكان مجلس خبرگان را برعهده بگيرد تا ضامني براي تداوم رهبري فقيه عادل در نظام جمهوري اسلامي باشد.

آنان هر كسي را كه احتمال مي دهند در برابر قدرت طلبي و رياست خواهي شان مقاومت كند به مجرد يك انتقاد ملكوك مي كنند. حتي مراجع تقليد نيز از تعرض آنان درامان نيستند تا مبادا ذخيره اي براي تداوم نظام برمبناي ولايت فقيه در روز مبادا باشند. بايد همه كساني كه احتمال دارد روزي در برابر خطرهائي كه ممكن است نظام جمهوري اسلامي را تهديد كند بايستند به گونه اي لكه دار شوند تا آنان در انتظار روز مبادا روزگار بگذرانند.

٤ ـ شايد رمز و راز هتك حرمت ها و هنجارشكني ها آنهم با استفاده از رسانه ي ملي از سوي آنان كه دستشان به اين رسانه مي رسد تا حدودي قابل درك باشد. هر كه با آنان رقابت كند بايد حيثيت و آبروي خود را از دست بدهد! هر كس از آنان انتقاد كند ويژه خوار و « مافيا » و « انحصارطلب » و... است ! هر كس از آنان حمايت نكند و مانعي براي حمايت تشكل هاي روحاني و غيرروحاني در حمايت از آنان شود بايد مورد اتهام قرار گيرد!

ناطق نوري چهره اصولگراي روحانيت مبارز تهران تنها به اين دليل هزينه مي پردازد! مراجع به خاطر باج ندادن مورد بي مهري قرار گرفته و از سوي صحنه گردان اين جماعت در معرض اتهام قرار مي گيرند!

مباد روزي كه عمود خيمه انقلاب به خاطر ايستادگي در برابر زياده خواهي اينان مورد هجمه قرار گيرد چرا كه اين جماعت ماهيت خود را در ماجراي متعددي نشان داد. ماجراي « دوستي مردم اسرائيل با مردم ايران » كه موضع دولت اعلام شد به رغم موضعگيري صريح رهبري هيچ علامتي بر عذرخواهي و پشيماني ديده نشد و ماجراي « الحاق سازمان حج به سازمان جهانگردي » به رغم اطلاع از نظر رهبري تنها دو نمونه از اين قبيل هستند.

.٥ نقطه خطرناك اين جريان كه مردم را فريب مي دهد آن است كه اين همه را از موضع دينداري و مصداقي از مديريت امام زمان انجام مي دهند! هجمه به شخصيت هاي انقلابي مستند به رفتار علي (ع ) با متجاوزان به بيت المال مي گردد! آيا كسي هست كه از اين هتاكان بپرسد آيا اميرمومنان قبل از اثبات جرم آبروي كارگزارانش را مي برد يا بعد از اثبات آن عوامفريبي تا كي

آيا سدي هست كه مانع اين سيل ويرانگر كه همه ارزش ها و دستاوردهاي انقلاب را يكجا با خود خواهد برد بگيرد ! امروز روز بيداري و هشياري است . به اميد آنكه آنان كه بايد بيدار باشند روزي بيدار نشوند كه بسيار دير باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر